عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه دویست و سیزدهم:
 
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در فضيلت ياد خدا و اوصاف آنان كه به ياد خدا مشغولند) كه آن را هنگام قرائت آيه‏ «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله»‏ (س 24 ى 37) فرموده؛ يعنى مردانى هستند كه بازرگانى و خريد و فروش ايشان را از ياد خدا باز نمى‏ دارد:
 
(1) خداوند سبحان ذكر و ياد خود را صيقل و روشنایى دل ها قرار داد كه به سبب آن (اوامر و نواهى او را) بعد از كرى مى‏ شنوند، و بعد از تاريكى (نادانى) مى ‏بينند، و بعد از دشمنى و ستيزگى فرمانبر مى‏ گردند (رضاء و خوشنودى او را به دست مى ‏آورند) 
 
(2) و همواره براى خدا -كه نعمت ها و بخشش هايش ارجمند است- در پاره ای از زمان بعد از پاره ديگر و در روزگارهايى كه آثار شرائع در آنها گم گشته بندگانى است كه در انديشه‏ هاشان با آنان راز مى ‏گويد، و در حقيقت عقل هاشان با آنها سخن مى ‏فرمايد (هميشه به ياد خدا بوده از راه عقل و بينایى با او در گفتگو هستند) و چراغ (هدايت‏ و رستگارى) را به روشنایى بيدارى و هشيارى در ديده ‏ها و گوش ها و دل ها افروختند (ياد خدا چون چراغ ديده ‏ها و گوش ها و دل هاشان را روشن گردانيد، لذا غير او چيزى نديده، غير اوامر و نواهی اش سخنى نشنيده، به غير آنچه او خواسته دل نمى‏ بندد)
 
(3) روزهاى خدا را (به مردم) يادآورى مى ‏نمايند (سرگذشت پيشينيان را كه بر اثر معصيت و نافرمانى تباه شده ‏اند براى ايشان بيان می كنند تا عبرت گيرند) و (آنان را) از عظمت و بزرگوارى او مى ‏ترسانند (مى ‏گويند از خدا بترسيد و مرتكب گناه نشويد كه او حاضر و بينا است و بر هلاك شما قادر و توانا) آنان مانند راهنمايان در بيابان ها هستند كه هر كه از وسط راه برود (به عدل و درستى رفتار كند) راه او را مى‏ ستايند، و به رهایى (از گمراهى) مژده ‏اش مى ‏دهند، و هر كه به طرف راست و چپ برود (در هر امر افراط و تفريط پيش گيرد) راه را براى او مذمت كرده از تباه شدن بر حذرش مى ‏دارند، و آنها با اين اوصاف چراغ هاى آن تاريكى ‏ها (ى نادانى) و راهنمايان آن شبهه‏ ها (ى گمراهى) هستند،
 
(4) و به تحقيق براى ياد خدا نمودن اهلى است كه آن را عوض دنيا فرا گرفته‏ اند، و ايشان را بازرگانى و خريد و فروش از آن مشغول نمى ‏سازد، روزهاى زندگانى را با ياد خدا به سر مى ‏برند، و به سخنان منع كننده از آنچه خدا حرام و نهى فرموده در گوش هاى بى ‏خبران بانگ مى ‏زنند، و به عدل و درستى امر كرده خود آن را انجام مى‏ دهند، و از ناپسند (گفتار و كردار زشت) نهى نموده خود آن را به جا نمى ‏آورند، و (چنان به آخرت ايمان و يقين دارند كه)
 
(5) گويا دنيا را به پايان رسانده و به آخرت وارد شده و در آنجا مى ‏باشند، و آنچه در پى دنيا است (امور آخرت كه ديگران از آنها آگاه نيستند) به چشم ديده ‏اند، و مانند آنكه بر احوال پنهان اهل برزخ در مدت اقامت آنجا آگاهند، و قيامت وعده‏ هايش را بر ايشان ثابت نموده است (شك و ترديد ندارند) پس پرده از آن اوضاع را از جلوی مردم دنيا برداشته ‏اند (آنچه را به نور ايمان و يقين ديده‏ اند فاش كرده ‏اند) به طورى كه گويا ايشان مى‏ بينند آن را كه مردم نمى ‏بينند، و مى‏ شنوند آن را كه ديگران نمى ‏شنوند،
 
(6) و اگر آنان را در برابر عقل خود در مراتب پسنديده و مجلس هاى شايسته آنها تصور كنى (حالات عبادت و بندگی شان را به نظر آورى) در حالی كه دفترهاى محاسبه اعمالشان را باز كرده و براى رسيدگى به حساب نفس هاشان آماده ‏اند بر هر امر كوچك و بزرگى كه مأمور به آن بوده و كوتاهى كرده ‏اند يا نهى از آن شده و تقصير نموده ‏اند، و گناهان سنگين خويش را بر پشتشان بار كرده از برداشتن آن ضعيف و ناتوان گرديده ‏اند، و گريه را در گلو نگاه ‏داشته ‏اند، و (هنگام محاسبه) با گريه و زارى با خويشتن جواب و سؤال نموده ‏اند، و جانب پروردگارشان از پشيمانی ها و اقرار به تقصير ناله و فرياد برآورند (و طلب عفو و بخشش نمايند، خلاصه اگر ايشان را با اين حالات در نظر آورى) نشانه‏ هاى هدايت و رستگارى و چراغ هاى تاريكى را خواهى ديد كه فرشتگان دورشان گرد آمده آرامش و آسودگى (از عذاب) بر آنها نازل گشته و درهاى (بركات) آسمان به روى آنان باز شده، و جاهاى ارجمند بر ايشان آماده گرديده در جایی كه خداوند به آنها مطلع و آگاه است، و از كوشش آنان (در وارسى حساب خود با خدا) راضى و خوشنود است، و مقام آنها را (در پشيمانى از گناهان) پسنديده است،
 
(7) در حالی كه به مناجات با خدا نسيم عفو و بخشش (از گناهان) را استشمام می كنند، ايشان گروگان نيازمندى به فضل و كرم خدا و اسيران تواضع و فروتنى به عظمت و بزرگوارى او هستند، بسيارى اندوه دل ها و بسيارى گريه چشم هاشان را مجروح ساخته است، براى هر درى كه راه رغبت و توجه به سوى خدا است ايشان را دست كوبنده ‏اى است (هر درى كه به او راه دارد كوبيده در آن داخل می شوند) سؤال و درخواست از كسى مى‏ نمايند كه فراخی ها پيش او تنگ نمى ‏گردد (هر چند عطاء و بخشش نمايد از درياى جود و كرمش كاسته نمى ‏شود) و خواستاران از او نوميد نمى ‏شوند،
 
(8) پس تو خود به حساب خويش برس، زيرا به حساب ديگران محاسبى غير از تو مى ‏رسد (از وارسى حساب ديگران سودى براى تو نيست، بايد هميشه به ياد خود باشى و به حساب خويش به دقت رسيدگى كنى).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن