خطبه دویست و سیزدهم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در فضيلت ياد خدا و اوصاف آنان كه به ياد خدا مشغولند) كه آن را هنگام قرائت آيه «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله» (س 24 ى 37) فرموده؛ يعنى مردانى هستند كه بازرگانى و خريد و فروش ايشان را از ياد خدا باز نمى دارد:
(1) خداوند سبحان ذكر و ياد خود را صيقل و روشنایى دل ها قرار داد كه به سبب آن (اوامر و نواهى او را) بعد از كرى مى شنوند، و بعد از تاريكى (نادانى) مى بينند، و بعد از دشمنى و ستيزگى فرمانبر مى گردند (رضاء و خوشنودى او را به دست مى آورند)
(2) و همواره براى خدا -كه نعمت ها و بخشش هايش ارجمند است- در پاره ای از زمان بعد از پاره ديگر و در روزگارهايى كه آثار شرائع در آنها گم گشته بندگانى است كه در انديشه هاشان با آنان راز مى گويد، و در حقيقت عقل هاشان با آنها سخن مى فرمايد (هميشه به ياد خدا بوده از راه عقل و بينایى با او در گفتگو هستند) و چراغ (هدايت و رستگارى) را به روشنایى بيدارى و هشيارى در ديده ها و گوش ها و دل ها افروختند (ياد خدا چون چراغ ديده ها و گوش ها و دل هاشان را روشن گردانيد، لذا غير او چيزى نديده، غير اوامر و نواهی اش سخنى نشنيده، به غير آنچه او خواسته دل نمى بندد)
(3) روزهاى خدا را (به مردم) يادآورى مى نمايند (سرگذشت پيشينيان را كه بر اثر معصيت و نافرمانى تباه شده اند براى ايشان بيان می كنند تا عبرت گيرند) و (آنان را) از عظمت و بزرگوارى او مى ترسانند (مى گويند از خدا بترسيد و مرتكب گناه نشويد كه او حاضر و بينا است و بر هلاك شما قادر و توانا) آنان مانند راهنمايان در بيابان ها هستند كه هر كه از وسط راه برود (به عدل و درستى رفتار كند) راه او را مى ستايند، و به رهایى (از گمراهى) مژده اش مى دهند، و هر كه به طرف راست و چپ برود (در هر امر افراط و تفريط پيش گيرد) راه را براى او مذمت كرده از تباه شدن بر حذرش مى دارند، و آنها با اين اوصاف چراغ هاى آن تاريكى ها (ى نادانى) و راهنمايان آن شبهه ها (ى گمراهى) هستند،
(4) و به تحقيق براى ياد خدا نمودن اهلى است كه آن را عوض دنيا فرا گرفته اند، و ايشان را بازرگانى و خريد و فروش از آن مشغول نمى سازد، روزهاى زندگانى را با ياد خدا به سر مى برند، و به سخنان منع كننده از آنچه خدا حرام و نهى فرموده در گوش هاى بى خبران بانگ مى زنند، و به عدل و درستى امر كرده خود آن را انجام مى دهند، و از ناپسند (گفتار و كردار زشت) نهى نموده خود آن را به جا نمى آورند، و (چنان به آخرت ايمان و يقين دارند كه)
(5) گويا دنيا را به پايان رسانده و به آخرت وارد شده و در آنجا مى باشند، و آنچه در پى دنيا است (امور آخرت كه ديگران از آنها آگاه نيستند) به چشم ديده اند، و مانند آنكه بر احوال پنهان اهل برزخ در مدت اقامت آنجا آگاهند، و قيامت وعده هايش را بر ايشان ثابت نموده است (شك و ترديد ندارند) پس پرده از آن اوضاع را از جلوی مردم دنيا برداشته اند (آنچه را به نور ايمان و يقين ديده اند فاش كرده اند) به طورى كه گويا ايشان مى بينند آن را كه مردم نمى بينند، و مى شنوند آن را كه ديگران نمى شنوند،
(6) و اگر آنان را در برابر عقل خود در مراتب پسنديده و مجلس هاى شايسته آنها تصور كنى (حالات عبادت و بندگی شان را به نظر آورى) در حالی كه دفترهاى محاسبه اعمالشان را باز كرده و براى رسيدگى به حساب نفس هاشان آماده اند بر هر امر كوچك و بزرگى كه مأمور به آن بوده و كوتاهى كرده اند يا نهى از آن شده و تقصير نموده اند، و گناهان سنگين خويش را بر پشتشان بار كرده از برداشتن آن ضعيف و ناتوان گرديده اند، و گريه را در گلو نگاه داشته اند، و (هنگام محاسبه) با گريه و زارى با خويشتن جواب و سؤال نموده اند، و جانب پروردگارشان از پشيمانی ها و اقرار به تقصير ناله و فرياد برآورند (و طلب عفو و بخشش نمايند، خلاصه اگر ايشان را با اين حالات در نظر آورى) نشانه هاى هدايت و رستگارى و چراغ هاى تاريكى را خواهى ديد كه فرشتگان دورشان گرد آمده آرامش و آسودگى (از عذاب) بر آنها نازل گشته و درهاى (بركات) آسمان به روى آنان باز شده، و جاهاى ارجمند بر ايشان آماده گرديده در جایی كه خداوند به آنها مطلع و آگاه است، و از كوشش آنان (در وارسى حساب خود با خدا) راضى و خوشنود است، و مقام آنها را (در پشيمانى از گناهان) پسنديده است،
(7) در حالی كه به مناجات با خدا نسيم عفو و بخشش (از گناهان) را استشمام می كنند، ايشان گروگان نيازمندى به فضل و كرم خدا و اسيران تواضع و فروتنى به عظمت و بزرگوارى او هستند، بسيارى اندوه دل ها و بسيارى گريه چشم هاشان را مجروح ساخته است، براى هر درى كه راه رغبت و توجه به سوى خدا است ايشان را دست كوبنده اى است (هر درى كه به او راه دارد كوبيده در آن داخل می شوند) سؤال و درخواست از كسى مى نمايند كه فراخی ها پيش او تنگ نمى گردد (هر چند عطاء و بخشش نمايد از درياى جود و كرمش كاسته نمى شود) و خواستاران از او نوميد نمى شوند،
(8) پس تو خود به حساب خويش برس، زيرا به حساب ديگران محاسبى غير از تو مى رسد (از وارسى حساب ديگران سودى براى تو نيست، بايد هميشه به ياد خود باشى و به حساب خويش به دقت رسيدگى كنى).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)