عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه دویست و پنجم:
 
از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السلام است (در اشاره به بعضى از صفات خداوند سبحان، و مدح پيغمبر اكرم، و وصف نيكان و دوستان حق تعالى و پند و اندرز):
 
(1) و گواهى مى ‏دهم كه خداى تعالى عادل و درستكار است كه (در همه امور) به عدل (نه به جور و ستم و بر وفق نظام كلى و حكمت و مصلحت) رفتار مى ‏نمايد، و حاكم است كه (در قرآن كريم حق و باطل را از هم) جدا فرموده است، 
 
(2) و گواهى مى ‏دهم كه محمد بنده و فرستاده و سرور بندگان او است، هر زمان كه خداوند خلایق را (از اصلاب به ارحام) آورد آنها را دو جرگه (خير و شر) گردانيد، پس آن حضرت را در دسته خير و نيكو قرار داد، 
 
(3) در نسب آن بزرگوار بهره ‏اى براى زناكار نبود، و گناهكار شريك نگرديد (پدران و مادران پيغمبر اكرم تا حضرت آدم عليه السلام همه موحد و خداپرست بودند، و شرك و كفر و گناه در آنها راه نداشت، چنان كه امام عليه السلام به صراحت فرموده است).
 
(4) آگاه باشيد خداوند براى (كار) خير و نيكو اهلى (مؤمنين و پرهيزكاران) و براى (دين) حق ستون هايى (پيغمبران) و براى طاعت و بندگى نگاه‏ دارندگانى (ائمه هدى عليهم السلام) قرار داده است (پس طاعت خدا از روى زمين يك باره بر نيافتد، اگر گروهى رها كنند گروه ديگر آن را بگيرند، و اگر برخى مخالفت نمايند ديگران از آن حمايت كرده مراعات نمايند) و شما را در هر طاعت (كار نيك) از طرف خدا مددى است (توفيق و لطف خداوند شامل است) كه زبان ها را گويا و دل ها را (به حق) مطمئن مى‏ سازد (پس اگر لطف خداوند نبود هنگام غلبه و هجوم باطل و ضعف و سستى حق مردم از خداپرستى و پيروى انبياء و اوصياء دست مى ‏كشيدند، و دل به آن نمى ‏دادند) و در آن مدد بى ‏نيازى است براى طالب بى ‏نيازى، و بهبودى (از بيماری هاى روحى) است براى خواهان بهبودى (نه كسانی كه به بيماری ها تن داده به اندك چيزى دست از اطاعت خدا و رسول كشيده خود را در دنيا و آخرت بدبخت نموده ‏اند).
 
(5) و بدانيد، بندگان خدا (ائمه هدى عليهم السلام و پيشوايان دين) كه نگاه ‏دارنده علم خدا هستند (محافظت علم به ايشان سپرده شده است) آنچه را كه بايد نگاه ‏داشته شود حفظ می كنند (از كسی كه استعداد فهم آن را ندارد، يا آموختن به او مقتضى نيست پنهان مى ‏دارند تا پيش‏امدها آن را ضایع نكرده از بين نبرد) و چشمه ‏هاى آن را جارى مى‏ گردانند (به هر كس كه استعداد دارد مى‏ آموزند) براى كمك و يارى با هم آميزش مى ‏نمايند، و با دوستى يكديگر را ملاقات می كنند، و از جام سيراب كننده (علم و حكمت) به هم مى ‏نوشانند، و باز مى ‏گردند سيراب شده، 
 
(6) شك و تهمت و بدگمانى به آنان راه نمى‏ يابد، و غيبت و بدگویى نزد ايشان نمى‏ شتابد (خلاصه مجالسشان از شك و تهمت و بدگمانى و غيبت و بدگویى آراسته است) بر اين اوصاف پسنديده خداوند فطرت و خوهاى ايشان را آفريده است (به اين صفات طورى تربيت يافته ‏اند كه گويا فطرى و جبلى ايشان بوده است) و بر اين حال با هم دوستى و آميزش مى‏ نمايند، پس آنان (در بين مردم) مانند برترى تخم و دانه هستند كه پاك می شود (آنچه نيكو است) از آن فرا مى ‏گيرند، و (آنچه به كار نمى ‏آيد) دور مى ‏ريزند، و آن تخم را پاك كردن جلوه داده و آزمايش پاكيزه گردانيده است (خلاصه ايشان مردمانى هستند برچيده و انتخاب شده) 
 
(7) پس بايد مرد شرف و بزرگوارى را با پذيرفتن اين اوصاف قبول كند، و از سختى قيامت پيش از رسيدن آن بر حذر باشد (كارى نكند كه به عذاب گرفتار گردد) و بايد مرد در كوتاهى روزها و كمى درنگش در اين منزل (دنيا) نظر و انديشه كند (به خواب غفلت نرود) تا اينكه اين منزل را به منزل ديگر (آخرت) تبديل كند، و بايد براى منزل ديگر و براى آنچه می داند كه در آن سراى لازم است عمل نيكو بجا آورد،
 
(8) پس خوشا به حال صاحب دل سالم (از صفات رذيله) كه پيروى می كند از آنكه او را (به راه حق) راهنما است، و دورى گزيند از آنكه او را به تباهى مى‏ كشاند، و با بينایى کسی که او را بينا مى ‏نمايد و پيروى راهنمایى كه به او فرمان مى ‏دهد به راه سلامت (از سختى و گرفتارى) رسيده، و به راه رستگارى (رهایى از عذاب) شتافته پيش از آنكه درهاى آن بسته و وسيله‏ هاى آن از دست برود (بميرد) و باز شدن باب توبه و بازگشت را درخواست نمايد، و (بر اثر توبه) گناه را (از خود) دور گرداند، 
 
(9) به تحقيق بر سر راه ايستانده، و راه روشن نمودار گشته است (راه حق بر همه آشكار است مانند آن ماند كه بر سر دوراهى كسى ايستاده تا رونده را راهنمایى كند، يا نشانه‏ اى بر پا است كه راه را مى ‏نمايد، پس هر كه راه گم كند عذر و بهانه ‏اش پذيرفته نيست).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن