عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و نود و ششم:
 
از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه آن را به طلحه و زبير فرموده بعد از بيعت آنها با آن بزرگوار به خلافت‏ و شكايت نمودن از اينكه چرا مشورت با ايشان را ترك كرده و در كارها از آنها كمك نمى‏ طلبد:
 
(1) همانا از اندك (شور نكردن و به ميل و خواهش شما رفتار ننمودن كه به نظرتان بزرگ آمده) ناراضى بوديد، و بسيار را پشت سر انداختيد (از رضاء و خوشنودى خدا كه بايد با رعايت حقوق واجبه و پيروى از من به دست آورده چشم پوشيديد) آيا به من نمى ‏گویيد كه شما در چه چيز حق داشته‏ ايد كه شما را از آن منع كرده ‏ام؟ يا كدام نصيب و بهره‏ اى (از بيت المال مسلمين) بوده كه خود برداشته‏ به شما نداده ‏ام؟ يا كدام حق و دعوايى بوده كه يكى از مسلمانان نزد من آورده از (بيان حكم) آن عاجز و ناتوان مانده ‏ام، يا به آن نادان بوده در حكم آن اشتباه كرده ‏ام؟ (پس كسى مشورت می كند كه راهكار را نداند، و كمك مى ‏طلبد كه عاجز و ناتوان بماند).
 
(2) سوگند به خدا من خواستار خلافت و علاقمند به حكومت نبوده ‏ام، ولى شما مرا دعوت نموده به آن وادار كرديد، پس چون خلافت به من رسيد به كتاب خدا (قرآن كريم) و دستورى كه (در آن) براى ما تعيين نموده و ما را به حكم كردن به آن امر فرموده نظر كرده متابعت نمودم، و به آنچه پيغمبر صلى الله عليه و آله سنت قرار داده نگاه نموده پيروى كردم، و در اين باب به رأى و انديشه شما و غير شما نيازمند نبودم، و حكمى پيش نيامده كه به آن نادان بوده از شما و سایر برادران مسلمان مشورت نمايم، و اگر چنين بود (به حكمى از احكام نادان بودم) از شما و ديگران رو نمى‏ گردانيدم (مشورت مى ‏نمودم).
 
(3) و اما آنچه يادآورى نموديد كه چرا در قسمت كردن بيت المال بالسويه رفتار كردم (شما را با سایر مسلمانان برابر دانسته و هيچ كس را بر ديگرى ترجيح ندادم) در اين امر هم من به رأى خود و از راه هواى نفس حكم نكردم، بلكه من و شما در دست داريم احكامى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله آورده و آنها را برقرار نموده است (تغيير و تبديل در آنها راه ندارد) و در آنچه كه خداوند از تقسيم و تعيين به آن دستور داده و حكم خود را در آن امضاء فرموده به شما نيازمند نبودم، 
 
(4) پس سوگند به خدا شما و غير شما را نزد من حقى نيست كه از من شكايت داشته زبان به ملامت باز كنيد، خداوند دل هاى ما و شما را به حق متوجه گرداند (تا در گفتار و كردار رضاء و خوشنودى او را به دست آوريم) و به ما و شما شكيبایى عطاء فرمايد (تا براى دنيا و كالاى آن برخلاف دستورش رفتار ننمایيم).
 
(پس امام عليه السلام فرمود:) 
 
(5) خداوند بيامرزد مردى را كه چون حقى را ديد به آن كمك نمايد (برخلاف آن سخن نگفته قدم بر ندارد) يا ستمى را كه ديد از آن جلوگيرى كند و به زيان ستمگر مددكار ستمديده باشد.
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن