خطبه صد و نود و ششم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است كه آن را به طلحه و زبير فرموده بعد از بيعت آنها با آن بزرگوار به خلافت و شكايت نمودن از اينكه چرا مشورت با ايشان را ترك كرده و در كارها از آنها كمك نمى طلبد:
(1) همانا از اندك (شور نكردن و به ميل و خواهش شما رفتار ننمودن كه به نظرتان بزرگ آمده) ناراضى بوديد، و بسيار را پشت سر انداختيد (از رضاء و خوشنودى خدا كه بايد با رعايت حقوق واجبه و پيروى از من به دست آورده چشم پوشيديد) آيا به من نمى گویيد كه شما در چه چيز حق داشته ايد كه شما را از آن منع كرده ام؟ يا كدام نصيب و بهره اى (از بيت المال مسلمين) بوده كه خود برداشته به شما نداده ام؟ يا كدام حق و دعوايى بوده كه يكى از مسلمانان نزد من آورده از (بيان حكم) آن عاجز و ناتوان مانده ام، يا به آن نادان بوده در حكم آن اشتباه كرده ام؟ (پس كسى مشورت می كند كه راهكار را نداند، و كمك مى طلبد كه عاجز و ناتوان بماند).
(2) سوگند به خدا من خواستار خلافت و علاقمند به حكومت نبوده ام، ولى شما مرا دعوت نموده به آن وادار كرديد، پس چون خلافت به من رسيد به كتاب خدا (قرآن كريم) و دستورى كه (در آن) براى ما تعيين نموده و ما را به حكم كردن به آن امر فرموده نظر كرده متابعت نمودم، و به آنچه پيغمبر صلى الله عليه و آله سنت قرار داده نگاه نموده پيروى كردم، و در اين باب به رأى و انديشه شما و غير شما نيازمند نبودم، و حكمى پيش نيامده كه به آن نادان بوده از شما و سایر برادران مسلمان مشورت نمايم، و اگر چنين بود (به حكمى از احكام نادان بودم) از شما و ديگران رو نمى گردانيدم (مشورت مى نمودم).
(3) و اما آنچه يادآورى نموديد كه چرا در قسمت كردن بيت المال بالسويه رفتار كردم (شما را با سایر مسلمانان برابر دانسته و هيچ كس را بر ديگرى ترجيح ندادم) در اين امر هم من به رأى خود و از راه هواى نفس حكم نكردم، بلكه من و شما در دست داريم احكامى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله آورده و آنها را برقرار نموده است (تغيير و تبديل در آنها راه ندارد) و در آنچه كه خداوند از تقسيم و تعيين به آن دستور داده و حكم خود را در آن امضاء فرموده به شما نيازمند نبودم،
(4) پس سوگند به خدا شما و غير شما را نزد من حقى نيست كه از من شكايت داشته زبان به ملامت باز كنيد، خداوند دل هاى ما و شما را به حق متوجه گرداند (تا در گفتار و كردار رضاء و خوشنودى او را به دست آوريم) و به ما و شما شكيبایى عطاء فرمايد (تا براى دنيا و كالاى آن برخلاف دستورش رفتار ننمایيم).
(پس امام عليه السلام فرمود:)
(5) خداوند بيامرزد مردى را كه چون حقى را ديد به آن كمك نمايد (برخلاف آن سخن نگفته قدم بر ندارد) يا ستمى را كه ديد از آن جلوگيرى كند و به زيان ستمگر مددكار ستمديده باشد.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)