خطبه صد و هشتادم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است، يكى از اصحابش (عبدالله ابن قعين) را فرستاد تا خبر آورد از گروهى (خريت ابن راشد رئيس بنى ناجيه و پيروانش) كه از سپاه كوفه (در جنگ صفين) بودند، و (پس از جنگ با اهل شام) مى خواستند به خوارج نهروان ملحق شوند و از آن حضرت عليه السلام مى ترسيدند، چون آن مرد برگشت آن بزرگوار پرسيد:
(1) آيا ايشان ايمن بوده بجا مانده اند، يا اينكه ترسيده كوچيده اند؟ آن مرد گفت: يا اميرالمؤمنين كوچ كرده اند. امام عليه السلام فرمود:
(2) ايشان را دورى (از رحمت خدا) باد چنان كه قوم ثمود (نافرمانى نموده و ناقه صالح را پى كرده از رحمت خدا) دور گشتند (و تباه شدند) آگاه باش چون نيزه ها به طرف آنها راست گردد و شمشيرها بر فرقشان فرود آيد از كارى كه كرده اند پشيمان می شوند،
(3) امروز شيطان خواسته آنان را (از ما) جدا نموده پراكنده گرداند (و پيرو خويش قرار دهد) و فردا (ى قيامت) از آنها بيزارى جسته دورى مى نمايد،
(4) پس بس است ايشان را (استحقاق عذاب) بيرون رفتن از (راه) هدايت و رستگارى، و افتادن در (وادى) گمراهى و كورى، و اعراض از (پيروى) حق، و طغيان و سركشى در (جاده) ضلالت. (قصه كشته شدن خريت ابن راشد با پيروانش به دست معقل ابن قيس در شرح سخن چهل و چهارم گذشت).
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)