عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه صد و چهل و هفتم:
 
از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السلام است (درباره بعثت پيغمبر اكرم و خبر از آنچه بعد واقع می شود و پند و اندرز به مردم و ترغيب آنان به اطاعت و فرمانبردارى): 
 
[قسمت اول خطبه‏]
 
(1) پس (از حمد و ثناى الهى) خداوند محمد -صلى الله عليه و آله- را به حق و راستى برانگيخت تا بندگانش‏ را از پرستش بت ها باز داشته به عبادت و بندگى او وا دارد، و از پيروى شيطان منع كرده به فرمانبردارى او سوق دهد، با قرآنى كه آن را (در همه آفاق) آشكار و محكم و استوار فرمود تا بندگان به پروردگارشان دانا شوند در حالی كه نادان بودند، و به او اعتراف كنند پس از آنكه انكار داشتند، و هستى او را اثبات نمايند بعد از آنكه باور نداشتند،
 
(2) پس خود را در كتابش به ايشان هويدا ساخت به آنچه از قدرت و توانایی اش به آنها نشان داد بى آنكه او را ببينند (چنان كه در س 2 ى 164 مى‏ فرمايد: إن في خلق السماوات و الأرض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التي تجري في البحر بما ينفع الناس و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحيا به الأرض بعد موتها و بث فيها من كل دابة و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الأرض لآيات لقوم يعقلون؛‏ يعنى در آفرينش آسمان ها و زمين و اختلاف شب و روز و سير كشتى در دريا براى آنچه كه به مردم سود مى ‏رساند و در آبى كه خداوند از ابر فرو مى ‏فرستد پس زمين به سبب آن بعد از مردن و پژمردگى زنده و سبز و خرم مى ‏گردد، و در پراكنده كردن هر جنبنده ‏اى در آن و در گردش بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين نگاه داشته شده است هر آينه نشانه ‏هايى است براى خردمندان و كسانی كه در آثار او تفكر و انديشه مى ‏نمايند) و (نيز در كتاب خود) آنان را از سطوت و شوكتش بيم داده،
 
(3) و آنها را آگاه ساخت كه چگونه به انواع عذاب تباه گردانيد قومى را كه نابود نمود، و درو كرد به سختی ها (از بين برد) گروهى را كه داس خشم ميان آنان انداخت (چنان كه در س 29 ى 34 مى‏ فرمايد: إنا منزلون على أهل هذه القرية رجزا من السماء بما كانوا يفسقون‏ ى 35 و لقد تركنا منها آية بينة لقوم يعقلون؛‏ يعنى ما بر اهل اين شهر «قوم حضرت لوط على نبينا و اله و عليه السلام» از آسمان عذاب فرستاديم به سبب اينكه فاسق بوده و نافرمانى كردند، و نشانه آشكار از عذاب در آن شهر را باقى گذاشتيم براى گروهى كه در آن تدبر و تأمل نمايند).
 
[قسمت دوم خطبه‏]
 
(4) زود است كه بعد از من بر شما روزگارى بيايد كه چيزى در آن پنهان ‏تر از حق و درستى نبوده، و آشكارتر از باطل و نادرستى و بيشتر از دروغ گفتن بر خدا و رسول او نباشد، 
 
(5) و نزد مردم آن زمان كالايى بى ‏قدرتر از قرآن كه از روى حق و راستى خوانده (و به درستى تفسير و تأويل آن بيان) شود نيست، و رواج تر از آن هرگاه در معانى آن تحريف و تغيير دهند (و آن را از روى‏ هواى نفس با اغراض باطله تطبيق نمايند) 
 
(6) و در شهرها چيزى زشت ‏تر از كار شايسته و زيباتر از كار بد نمى ‏باشد، 
 
(7) پس حاملان قرآن (كسانی كه با آن آشنا بوده و اطلاع دارند) به آن بى اعتناء هستند (طبق دستورش رفتار نمى ‏كنند) و حافظانش (كسانی كه آن را از حفظ تلاوت مى‏ نمايند در موقع عمل) از ياد مى ‏برند، 
 
(8) پس قرآن و اهل آن (ائمه هدى عليهم السلام و پيروانشان) در آن روز دور انداخته شده و در ميان جمعيت نيستند (زيرا مردم آن روزگار به باطل رو آورده از حق دور مانده ‏اند، و اين اعراضشان در حكم طرد و نيستى آنها است) و اين هر دو با هم در يك راه يار هستند (به دستور قرآن رفتار مى ‏نمايند) و كسى (از اهل آن روزگار) قرآن و اهلش را احترام نكرده نزد خود نگاه ندارد (چون با هواى نفس سازگار نيستند) پس قرآن و اهل آن در آن زمان (گر چه به ظاهر) در بين مردم بوده و با ايشان هستند، و (در حقيقت) در ميانشان نبوده و با آنها نمى ‏باشند، زيرا ضلالت و گمراهى با هدايت و رستگارى موافقت ندارد و اگر چه در يك جا با هم گرد آيند، 
 
(9) پس آن مردم (گمراه) دست به دست مى ‏دهند بر جدایى (از قرآن) و پراكنده می شوند از جماعت (پيروان قرآن) مانند آنست كه ايشان پيشوايان قرآن هستند (زيرا طبق اغراض باطله و انديشه‏ هاى نادرست خود آن را تفسير و تأويل مى ‏نمايند) و قرآن پيشواى آنها نيست!! (كه بايد از آن متابعت و پيروى كنند) پس (چون قرآن را پشت سر انداخته به مفاد آن عمل نمى كنند) نزد ايشان باقى نمانده از آن مگر نام، و نمى ‏شناسند مگر خط و كتابت آن را، 
 
(10) و پيش از اين كه اين زمان بيايد (بر اثر ظلم و ستم بنى اميه و بنى عباس) به نيكان انواع عذاب و سختى روا مى ‏دارند، و گفتار راست آنان را بر خدا بهتان و دروغ مى ‏پندارند، و پاداش كار شايسته را كيفر كار زشت مى‏ دهند (زيرا به پيروى از شهوات و خواهش هاى نفس كارهاى شايسته نيكان را ناشايسته پنداشته آنان را به قتل رسانده و آزار مى ‏دادند) 
 
(11) و جز اين نيست كسانی كه پيش از شما بودند به سبب آرزوهاى دراز و نامعلومى مرگ هاشان هلاك و معذب گشتند (به آرزوى بسيار وابسته و از مردن غافل بودند) تا اينكه مرگ ايشان را دريافت، چنان مرگى كه عذر خواهى از آن دور مى‏ مانده و دسترسى به توبه و بازگشت (از كردار زشت) به آن نمى‏ ماند (مجال معذرت و توبه باقى نماند) و مصيبت و سختى (جان كندن و عذاب هميشگى) با آن همراه مى ‏باشد.
 
[قسمت سوم خطبه‏]
 
(12) اى مردم! کسی که از خداوند پند و اندرز طلب كند (نصيحت پذير بوده گفتار و كردارش طبق اوامر و نواهى خدا باشد به هر كار خير و نيكویى) موفق گردد، و هر كه گفتار او (قرآن كريم) را راهنماى خود قرار دهد به راهى كه استوارترين راه ها است هدايت شود (چنان كه خداوند سبحان در س 17 ى 9 مى ‏فرمايد: إن هذا القرآن يهدي للتي هي أقوم؛‏ يعنى اين قرآن هدايت و راهنمایى مى‏ نمايد به راهى كه استوارترين راه ها است) زيرا آشناى با خدا (کسی که گفتار او را راهنماى خويش قرار داده از عذاب‏ هميشگى) ايمن و آسوده است، و دشمن او (کسی که گردن از زير بار عبادت و بندگی اش كشيده و در راه او قدم ننهاده) هراسان است، 
 
(13) و سزاوار نيست کسی که عظمت و بزرگى خدا را شناخت (و دانست كه او بر هر چيز قادر و توانا است) خود را بزرگ شمارد (از اوامر و نواهى او پيروى ننمايد) زيرا بلندى مقام و شايستگى اشخاصى كه مى ‏دانند بزرگى خداوند متعال را حدى نيست به اينست كه در مقابل او متواضع و فروتن باشند (به آنچه دستور داده رفتار نمايند) و سلامتى (رهایى از عذاب) كسانی كه مى ‏دانند قدرت و توانایى او فوق هر توانایى است به اينست كه فرمان او برند، 
 
(14) پس از حق (و اهل آن يعنى زمامداران دين) دورى نكنيد مانند شخص تندرست كه از جرب دار، و شفاء يافته كه از بيمار دورى مى ‏نمايد، 
 
(15) و بدانيد هرگز به راه راست (دين حق) پى نخواهيد برد تا كسی را كه آن را وا گذاشته (از آن پيروى ننموده) بشناسيد، و هرگز به عهد و پيمان قرآن وفاء نمى ‏كنيد (به خدا و رسول ايمان نمى ‏آوريد) تا كسی را كه نقض عهد كرده و پيمان شكسته (به آنها نگرويده) بشناسيد، و هرگز به كتاب خدا چنگ نمى ‏زنيد (به دستور آن رفتار نمى ‏نمایيد) تا كسی را كه آن را دور انداخته (به احكام آن عمل ننموده) بشناسيد، 
 
(16) پس (چون اشخاصى را كه در راه راست قدم ننهاده و عهد و پيمان قرآن را شكسته و آن را رها كرده ‏اند شناختيد و از آنها دورى و بيزارى جستيد) راه راست و وفاى به عهد و پيمان و كيفيت وابسته شدن به قرآن را از اهل آن (أئمه هدى عليهم السلام) درخواست نمایيد، زيرا ايشان زنده دارنده علم و دانش و ميراننده جهل و نادانى هستند (به دليل اينكه) 
 
(17) آنانند كسانی كه حكم ايشان (احكام شرعيه و تكاليف الهيه كه بيان فرموده ‏اند) شما را آگاه مى‏ سازد و از علم و دانایی شان، و خاموشى آنها (در جایی كه سخن نبايد گفت) از (نيكویى) گفتارشان، و ظاهرشان از باطنشان (برابرى گفتار و كردارشان از درستى اعتقاد و راستى ايمانشان) 
 
(18) مخالف دين نيستند (زيرا زمام آن به دست آنها بوده و معصوم و مبرى از هر عيب و گناه مى ‏باشند) و در (هيچ حكم از احكام) آن با يكديگر اختلاف ندارند (زيرا علوم آنان از يك سرچشمه كه معدن رسالت باشد فرا گرفته شده است) پس دين درباره آنان گواهى است راستگو (بيگانگى و عدم اختلاف آنها گواهى مى ‏دهد) و خاموشى است گويا (در حقيقت دين گويا است كه حق با ايشان است و ايشان با حق هستند، اگرچه در ظاهر سخنى نمى ‏گويد).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 4: خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن