خطبه صد و سی و سوم:
از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است (در ستايش حق تعالى):
[قسمت اول خطبه]
(1) دنيا و آخرت فرمانبردار و مهارشان (با منتهى درجه خضوع و فروتنى) به دست قدرت خداوند متعال است (آنچه اراده فرمايد انجام می شود، چنان كه ساربان به هر طرف كه بخواهد مهار شتر را مى كشد)
(2) و آسمان ها و زمين ها كليدهاى خود را به او تسليم نموده اند (غير از او مؤثر و متصرفى در آنها نيست)
(3) و درخت هاى خرم هر بامداد و پسين او را سجده می كنند (به زبان حال او را پرستش مى نمايند) و به امر او آن درخت ها از شاخه ها آتش هاى روشنى دهنده (شعله دار) افروخته (و اين از آثار قدرت است كه از درخت سبز كه قطرات آب در آن هست موقع سوزاندن شعله هاى آتش خارج می شود) و به مشيت و اوامر تكوينيه او آن درخت ها آنچه كه خورده می شود ميوه رسيده مى دهند.
[قسمت دوم خطبه]
قسمتى از اين خطبه است (در عظمت قرآن كريم):
(4) كتاب خدا كه در ميان شما است گويايى است كه زبانش خسته نمى شود (در هر باب و راجع به هر چيز دنيا و آخرت راه مى نمايد) و خانه اى است كه اركان آن خراب نمى شود (هميشه باقى و برقرار بوده و از بين رفتنى نيست) و غالب است كه يارانش شكست نمى خورند (پيروان آن همواره عزيز و ارجمندند).
[قسمت سوم خطبه]
و قسمتى از اين خطبه است (در وصف پيغمبر اكرم):
(5) خداوند حضرت رسول را فرستاد در زمانی كه هيچ پيغمبرى باقى نمانده و نزاع و زد و خورد و مجادله زبانى (انديشه هاى گوناگون و اختلاف كلمه) برقرار بود (چون در جاهليت گروهى بت ها و برخى شيطان و جمعى خورشيد و طايفه اى حضرت مسيح و ديگران را مى پرستيدند) و او را بعد از همه پيغمبران آورده وحى را به آن حضرت ختم نمود (بعد از او پيغمبرى نمى فرستد)
(6) پس آن بزرگوار در راه خدا جهاد كرد با كسانی كه از خدا اعراض و دورى نموده و مثل و مانند برايش قرار مى دادند.
[قسمت چهارم خطبه]
و قسمتى از اين خطبه است (در دنيابينى و آخرت طلبى):
(7) جز اين نيست كه دنيا منتهى حد بينایى كوردل است، نمى بيند آنچه در پى آنست (باور ندارد كه از دنيا كوچ نموده به سراى هميشگى خواهد رفت) و بينا چشمش را درست باز كرده (فناء و نابودى) آن را مى بيند و می داند كه در پى آن سراى ديگرى است،
(8) پس بينا با نظر افكندن از دنيا دورى مى جويد (به آن دل نمى بندد) و كور تمام توجه اش به آن است،
(9) و بينا (كه می داند دنيا جاى ماندن نيست) از آن (براى سفر آخرت) توشه بر مى دارد (تقوى و پرهيزكارى پيش مى گيرد) و كور (چون دنيا را جاى هميشگى تصور می كند) براى آن توشه تهيه مى نمايد (براى گرد آوردن دارایى از دستور خدا و رسول چشم مى پوشد).
[قسمت پنجم خطبه]
و قسمتى از اين خطبه است (در تمسك به كتاب خدا):
(10) و بدانيد او (دنياپرست كوردل) از هر چه دارا باشد سير شده و ملول مى گردد به جز از زندگى، زيرا در مرگ آسايش نمى يابد (چون در دنيا به دستور خدا و رسول رفتار نكرده تا بعد از مرگ موجب راحتى او باشد)
(11) و جز اين نيست كه بينایى در دنيا (باور داشتن به آنچه بعد از مرگ واقع می شود) به منزله حكمت است كه آن براى دل مرده حيات و زندگى و براى چشم كور بينایى و براى گوش كر شنوايى و براى تشنه (رحمت الهى) سيرابى است، و در آن بى نيازى كامل (از دنيا) و سلامتى (از عذاب) است (و راه نجات و رستگارى شما)
(12) كتاب خدا (قرآن كريم) است كه به وسيله آن (حق را) مى بينيد و مى گویيد و مى شنويد، و بعضى از آن به بعض ديگر گويا (پاره اى از آيات آن آيه ديگر را تفسير مى نمايد) و بعضى از آن بر بعض ديگر گواه است (براى فهم مراد از آيه اى به آيه ديگر استشهاد می شود)
(13) و (از اين جهت) قرآن در معارف و احكام الهى اختلاف ندارد، و پيرو و مؤمن به خود را از خدا جدا نمى گرداند (بلكه او را به شاهراه هدايت و رستگارى رهسپار مى نمايد).
(و با داشتن چنين راهنماى بزرگ در دسترس مع ذلك)
(14) شما متفق شده ايد بر كينه ورزى در بين خودتان و روييده گياه روى سرگين هاى چهارپايان شما (دوستى شما با هم مانند روييدن گياه است به روى سرگين كه به ظاهر سبز و خرم و در باطن متعفن و رنج آور است و كسی را به آن ميل و رغبتى نيست)
(15) و براى دوستى آرزوها با يكديگر دوست شديد، و در به دست آوردن دارایی ها با هم دشمنى ورزيدند،
(16) شما را شيطان ناپاك حيران و سرگردان نموده، و فريب (خوردن از نفس اماره) گمراه كرده است، و براى خود و شما (نجات و رهایى از شر شيطان و نفس اماره را) از خدا يارى مى جويم.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)