خطبه صد و سی و یکم:
از سخنان آن حضرت عليه السلام است (در توبيخ و سرزنش اصحاب و اشاره به بعضی از صفات خود):
(1) اى مردم گوناگون داراى دل هاى پراكنده كه (با هم متفق نبوده) بدن هاشان حاضر و عقل هاشان از آنها پنهان است، با مهربانى تمام شما را به طرف حق سوق مى دهم و از آن رم مى كنيد مانند رم كردن بز از آواز شير!
(2) چه بسيار مشكل است كه به كمك شما عدل پنهان را آشكار سازم يا حقى كه (گمراه كنندگان) كج نموده اند راست گردانم.
(3) بار خدايا! تو آگاهى آنچه از ما صادر شده (جنگ ها و زد و خوردها) نه براى ميل و رغبت در سلطنت و خلافت بوده و نه براى به دست آوردن چيزى از متاع دنيا، بلكه براى اين بود كه (چون فتنه و فساد در شهرها شيوع يافت و ظلم و ستم بر مردم وارد گشت و حلال و حرام تغيير كرد خواستيم) آثار دين تو را (كه تغيير يافته بود) باز گردانيم، و در شهرهاى تو اصلاح و آسايش را برقرار نماييم تا بندگان ستمكشيده ات در امن و آسودگى بوده و احكام تو كه ضایع مانده جارى گردد.
(4) بار خدايا! من نخستين كسى هستم كه به حق رسيده و آن را شنيده و پذيرفته است، هيچ كس بر من به نماز پيشى نگرفت مگر رسول خدا صلى الله عليه و آله، (اولين کسی که دعوت پيغمبر اكرم را پذيرفته اسلام آورد و با آن حضرت نماز خواند من بودم، و کسی که در بدايت امر براى انجام دستور خدا و رضاى او اسلام آورد، در آخر عمر براى رياست و كالاى دنيا خونريزى نمى نمايد).
(5) و شما (از رويه خلفاى پيش از من) دانستيد كه سزاوار نيست حاكم و فرمانده بر ناموس و خون هاى مردم و غنيمت ها و احكام اسلام و امامت بر مسلمين بخيل باشد تا براى جمع مال ايشان حرص بزند، و نه جاهل تا بر اثر نادانى خود آنها را گمراه گرداند، و نه ستمگر تا به ظلم و جور آنان را مستأصل و پريشان نمايد، و نه ترسنده از تغيير ايام تا با گروهى همراهى كرده ديگرى را خوار سازد (يار توانگران و به مستمندان بى اعتناء باشد) و نه رشوه گير در حكم (كه مالى گرفته حقى را باطل يا باطلى را حق گرداند) تا حقوق مردم را از بين برده حكم شرع را بيان ننمايد، و نه رفتار نكننده به سنت و طريقه پيغمبر اكرم باشد تا امت او را هلاك و تباه سازد.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)