خطبه سی و یکم:
«خطبه ای قبل از جنگ جمل»
- وقتى كه عبدالله ابن عباس را نزد زبير فرستاد تا او را به اطاعت حضرت برگرداند -
(1) البته طلحه را ملاقات مكن، زيرا اگر او را ملاقات كنى مى يابى مانند گاوى كه شاخ خود را پيچيده و تيز كرده (به هر کسی که نزديك او رود آماده شاخ زدن است، كنايه از آنكه طلحه به فتنه و فساد مشغول است و از تكبر و نخوت گوش به سخن هيچ كس نمى دهد) سوار شتر سركش می شود و مى گويد: آن شتر رام است (كارهاى دشوار پيش گرفته از نادانى و خودسرى آسان مى شمارد)
(2) و ليكن زبير را ملاقات كن، زيرا طبيعت او نرم تر (حسن خلق و فرمانبرداری اش بيشتر) است و
(3) به او بگو: پسر دایى تو (مادر زبير، صفيه، خواهر ابوطالب است) مى گويد تو مرا در حجاز (مدينه) شناختى (با من بيعت كردى) و در عراق (بصره) انكار نمودى (عهد و پيمان خود را شكسته از اطاعت من خارج شدى) پس چه چيز تو را منصرف كرد از آنچه بر تو ظاهر و هويدا گرديده بود (چه روی داد كه عهد و پيمان خود را شكسته با من در صدد مخالفت و كارزار برآمدى. سيد رضى فرمايد:) مى گويم: آن حضرت عليه السلام اول كسى است كه اين كلمه «فما عدا مما بدا» از او شنيده شده است.
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)