پایگاه اطلاع رسانی Øضرت آیت الله العظمی روØانی«قدس سره»
به سندى صØÙŠØ Ø§Ø² جابر بن عبداللّه انصارى از Ùاطمه زهرا عليها السلام دختر رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت شده كه جابر مى گويد از Ùاطمه زهرا عليها السلام شنيدم كه Ùرمود:
«Ø±ÙˆØ²Ù‰ پدرم رسول خدا صلى الله عليه وآله نزد من آمد Ùˆ Ùرمود: سلام بر تو اى Ùاطمه عليها السلام. در پاسخش Ú¯Ùتم: بر تو باد سلام. Ùرمود: من در بدنم سستى Ùˆ ضعÙÙ‰ اØساس مى كنم، Ú¯Ùتم: پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى Ùˆ ضعÙØ› Ùرمود: اى Ùاطمه عليها السلام! برايم كساء يمانى را بياور Ùˆ مرا بدان بپوشان. من كساء يمانى را برايش آوردم Ùˆ او را بدان پوشاندم Ùˆ هم چنان به او مى نگريستم Ùˆ در آن Øال چهره اش همانند ماه شب چهارده مى درخشيد.
زمانى نگذشت كه ديدم Ùرزندم Øسن عليه السلام وارد شد Ùˆ Ú¯Ùت سلام بر تو اى مادر. Ú¯Ùتم: بر تو باد سلام اى نور ديده ام Ùˆ ميوه دلم. Ú¯Ùت: مادر جان، نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم، گويا بوى جدم رسول خدا صلى الله عليه وآله است. Ú¯Ùتم: آرى همانا جد تو در زير كساء است. پس Øسن عليه السلام به طر٠كساء رÙت Ùˆ Ú¯Ùت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، اى رسول خدا ! آيا به من اذن مى دهى كه با تو در زير كساء وارد شوم؟ Ùرمود: بر تو باد سلام Ùرزندم Ùˆ اى صاØب Øوض من، به تو اذن دادم. پس Øسن عليه السلام با آن جناب به زير كساء رÙت.
زمانى نگذشت كه Ùرزندم Øسين عليه السلام وارد شد Ùˆ Ú¯Ùت: سلام بر تو اى مادر. Ú¯Ùتم: بر تو باد سلام اى Ùرزند من Ùˆ اى نور ديده ام Ùˆ ميوه دلم. Ùرمود: مادر جان، نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم، گويا بوى جدم رسول خدا صلى الله عليه وآله است. Ú¯Ùتم: آرى! همانا جد تو Ùˆ برادرت در زير كساء هستند.
Øسين عليه السلام نزديك كساء رÙت Ùˆ Ú¯Ùت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيد. آيا به من اذن مى دهى كه با شما در زير كساء داخل شوم؟ Ùرمود: Ùˆ بر تو باد سلام Ùرزندم Ùˆ اى Ø´Ùاعت كننده امتم، به تو اذن دادم. پس او نيز با آن دو در زير كساء وارد شد.
در اين هنگام ابوالØسن، على بن ابيطالب عليه السلام وارد شد Ùˆ Ùرمود: سلام بر تو اى دختر رسول خدا صلى الله عليه وآله. Ú¯Ùتم: Ùˆ بر تو باد سلام اى اباالØسن Ùˆ اى اميرمؤمنان. Ùرمود: اى Ùاطمه عليها السلام، من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم، گويا بوى برادرم Ùˆ پسر عمويم رسول خدا صلى الله عليه وآله است؟ Ú¯Ùتم: آرى اين اوست كه با دو Ùرزندت در زير كساء هستند. پس على عليه السلام نيز به طر٠كساء رÙت Ùˆ Ú¯Ùت: سلام بر تو اى رسول خدا صلى الله عليه وآله، آيا اذن مى دهى كه من نيز با شما در زير كساء باشم؟ رسول خدا صلى الله عليه وآله به او Ùرمود: Ùˆ بر تو باد سلام اى برادر من Ùˆ اى وصى Ùˆ خليÙÙ‡ Ùˆ پرچمدار من، به تو اذن دادم. پس على عليه السلام نيز در زير كساء وارد شد.
در اين هنگام من نيز به طر٠كساء رÙتم Ùˆ عرض كردم: سلام بر تو اى پدرجان، اى رسول خدا صلى الله عليه وآله آيا به من هم اذن مى دهى كه با شما در زير كساء باشم؟ Ùرمود: Ùˆ بر تو باد سلام اى دخترم Ùˆ اى پاره تنم. به تو هم اذن دادم، پس من نيز به زير كساء رÙتم Ùˆ چون همگى در زير كساء جمع شديم پدرم رسول خدا صلى الله عليه وآله دو طر٠كساء را گرÙت Ùˆ با دست راست به سوى آسمان اشاره كرد Ùˆ Ùرمود:
خدايا اينان خاندان من Ùˆ خواص Ùˆ نزديكانم هستند؛ گوشتشان گوشت من Ùˆ خونشان خون من است. هر Ú†Ù‡ ايشان را بيازارد مرا مى آزارد Ùˆ هر Ú†Ù‡ ايشان را به اندوه درآورد مرا به اندوه مى اندازد؛ من در جنگم با هر كه با ايشان بجنگد Ùˆ در صلØÙ… با هر كه با ايشان در ØµÙ„Ø Ø§Ø³Øª Ùˆ دشمنم با هر كس كه با ايشان دشمنى كند Ùˆ دوستم با هر كس كه ايشان را دوست دارد. اينان از منند Ùˆ من از ايشانم. پس درود هاى خود Ùˆ بركت هايت Ùˆ مهرت Ùˆ آمرزش ات Ùˆ خوشنودى ات را بر من Ùˆ بر ايشان بÙرست Ùˆ پليدى را از آنها دور كن Ùˆ پاكيزه شان كن به خوبى.
پس خداى عزوجل Ùرمود:
اى Ùرشتگان من Ùˆ اى ساكنان آسمان هايم، براستى كه من آسمان٠بنا شده Ùˆ زمين گسترده Ùˆ ماه تابان Ùˆ مهر درخشان Ùˆ Ùلك چرخان Ùˆ درياى روان Ùˆ كشتى٠در جريان را نياÙريدم مگر به خاطر دوستى اين پنج تن؛ اينان كه در زير كساء هستند. پس جبرئيل امين عليه السلام عرض كرد: پروردگارا، در زير كساء كيانند؟
خداى عزوجل Ùرمود: آنان خاندان نبوت Ùˆ معدن رسالتند؛ Ùاطمه عليها السلام است Ùˆ پدرش Ùˆ شوهرش Ùˆ دو Ùرزندش.
جبرئيل عليه السلام عرض كرد: پروردگارا، آيا به من هم اذن مى دهى كه به زمين Ùرود آيم تا ششمين آنها باشم؟ خدا Ùرمود: آرى به تو اذن دادم.
پس جبرئيل امين عليه السلام به زمين آمد Ùˆ Ú¯Ùت: سلام بر تو اى رسول خدا صلى الله عليه وآله، پروردگار علىّ اعلى به تو سلام مى رساند Ùˆ تو را به تØيت Ùˆ اكرام مخصوص داشته Ùˆ مى Ùرمايد:
به عزت Ùˆ جلالم سوگند كه من آسمان٠بنا شده Ùˆ زمين گسترده Ùˆ ماه تابان Ùˆ مهر درخشان Ùˆ Ùلك چرخان Ùˆ درياى روان Ùˆ كشتى٠در جريان را نياÙريدم مگر براى خاطر شما Ùˆ Ù…Øبت Ùˆ دوستى شما، Ùˆ به من نيز اذن داده است كه با شما در زير كساء باشم؛ پس آيا تو هم اى رسول خدا صلى الله عليه وآله اذنم مى دهى؟
رسول خدا صلى الله عليه وآله Ùرمود: Ùˆ بر تو باد سلام اى امين ÙˆØÙ‰ خدا! آرى! به تو هم اذن دادم. پس جبرئيل عليه السلام با ما وارد در زير كساء شد Ùˆ به پدرم Ú¯Ùت:
همانا خداوند به سوى شما ÙˆØÙ‰ كرده Ùˆ مى Ùرمايد: «Ø¥Ùنَّما ÙŠÙرÙيد٠اللَّه٠لÙÙŠÙذْهÙبَ عَنْكÙم٠الرّÙجْسَ أَهْلَ الْبَيْت٠وَ ÙŠÙطَهّÙرَكÙمْ تَطْهÙيراً» (1)
على عليه السلام به پدرم Ú¯Ùت: اى رسول خدا صلى الله عليه وآله، به من بگو اين جلوس [Ùˆ نشستن] ما در زير كساء Ú†Ù‡ Ùضيلتى [Ùˆ Ú†Ù‡ شراÙتى] نزد خدا دارد؟
پيغمبر صلى الله عليه وآله Ùرمود: سوگند بدان خدايى كه مرا به ØÙ‚ به پيامبرى برانگيخت Ùˆ به رسالت Ùˆ نجات دادن [خلق] برگزيد، كه ذكر نمى شود اين خبر [Ùˆ سرگذشت] ما در انجمن Ùˆ Ù…ØÙلى از Ù…ØاÙÙ„ مردم زمين كه در آن گروهى از شيعيان Ùˆ دوستان ما باشند جز آنكه بر ايشان رØمت [ØÙ‚] نازل مى شود Ùˆ Ùرشتگان ايشان را Ùرا مى گيرند Ùˆ براى آنها آمرزش مى خواهند تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند. على عليه السلام [كه اين Ùضيلت را شنيد] Ùرمود:
با اين ترتيب به خدا سوگند ما رستگار شديم، و سوگند به پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند.
دوباره پيغمبر صلى الله عليه وآله Ùرمود: اى على عليه السلام، سوگند بدانكه مرا به ØÙ‚ به نبوت برانگيخت Ùˆ به رسالت Ùˆ نجات دادن [خلق] برگزيد، ذكر نمى شود اين خبر [Ùˆ سرگذشت] ما در انجمن Ùˆ Ù…ØÙلى از Ù…ØاÙÙ„ مردم زمين كه در آن گروهى از شيعيان Ùˆ دوستان ما باشند Ùˆ در ميان آنها اندوهناكى باشد جز آنكه خدا اندوهش را برطر٠كند، Ùˆ نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشايد Ùˆ نه Øاجت خواهى باشد جز آنكه خدا Øاجتش را برآورد.
على عليه السلام Ú¯Ùت: بدين ترتيب به خدا سوگند ما كامياب Ùˆ سعادتمند شديم، Ùˆ به پروردگار كعبه سوگند كه شيعيان ما نيز در دنيا Ùˆ آخرت كامياب Ùˆ سعادتمند شدند. (2)»
بيان Ùˆ رÙع شبهه
درباره اين Øديث شري٠كه به Øديث كساء معرو٠است، ترديد ها Ùˆ ترديداÙكنى هايى وجود دارد:
اول اينكه آيا سند Øديث صØÙŠØ Ùˆ راويان آن ثقه هستند يا خير، Ùˆ دلالت Øديث چيست؟ سوال ديگر اين است كه چرا خداوند در پاسخ Ùˆ پرسش٠Øضرت جبرئيل عليه السلام جريان را از Ùاطمه عليها السلام آغاز مى كند Ùˆ ايشان را مدار Ùˆ Ù…Øور پاسخ قرار مى دهد Ùˆ از پيامبر صلى الله عليه وآله كه برترين مخلوقات جهان است آغاز نمى كند؟ ديگر اينكه Ú†Ù‡ رازى در كسب اجازه Øضرت جبرئيل عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه وآله براى ورود تØت كساء وجود دارد؟ Øال آنكه Ùرشته ÙˆØÙ‰ پيش از آن از خداوند كسب اجازه Ùرموده بود.
سند Øديث كه از صاØب عوالم العلوم قدس سره آغاز Ùˆ به صØابى بزرگوار جابر بن عبدالله انصارى (رضوان الله عليه) پايان مى پذيرد در نهايت اعتبار است؛ Ùˆ در ميان راويان آن، كسى كه در امانت Ùˆ ثقه بودن آن بتوان اندك چون Ùˆ چرا Ùˆ Ú¯Ùتگو نمود، جز قاسم بن ÙŠØيى كسى به چشم نمى خورد كه او هم به نظر ما (3) مورد توثيق Ùˆ اعتماد است، چرا كه جناب بزنطى، كه جز از اÙراد ثقه Ùˆ مورد اعتماد روايت نمى كند از او روايت نموده است.
با اين بيان، Ùˆ با صر٠نظر از نقل روايت از او به وسيله بزنطى، خود٠درستى Ùˆ صØت سند براى جناب بزنطى براى معتبر بودن او Ùˆ آن روايت كاÙÙ‰ است Ùˆ نيازى به نگرش به اØوال راويان پس از او نيست، زيرا جناب بزنطى از كسانى است كه علماى ما در نقل Øديث، بر صØÙŠØ Ø´Ù…Ø±Ø¯Ù† روايتى كه از او نقل شده است اجماع نموده اند. پس Øديث شري٠كساء از نظر سند، بدون خدشه Ùˆ اشكال از اØاديث صØÙŠØ Ø¨Ù‡ شمار مى رود.
اÙزون بر آن، مضمون Ùˆ Ù…Øتواى Øديث شري٠به راستى عالى Ùˆ سرشار از Ùضيلت ها Ùˆ كمالات Ù…Øمد Ùˆ آل Ù…Øمد عليهم السلام است كه در روايات بى شمار Ùˆ معتبرى اين مضامين Ùˆ Ù…Ùاهيم رسيده است، بنابراين در Ù…Øتوا Ùˆ مضامين Øديث شري٠و دلالت آن چيزى براى ترديد به نظر نمى رسد.
Ùˆ اما؛ شايد نكته اى كه در آغاز شدن Øديث از صديقه طاهره عليها السلام وجود دارد اين است كه وجود ارجمند او Ù…Øور Ùˆ مدار Ùˆ رشته گردآورنده ميان نور رسالت Ùˆ امامت آسمانى است، زيرا از روايات٠بيانگر٠عالم انوار چنين درياÙت مى گردد كه دو نور پرشراÙت رسالت Ùˆ امامت از نسلى به نسل ديگر انتقال ياÙت تا به وجود پرشراÙت جناب عبدالمطلب رسيد Ùˆ در آنجا بود كه خدا آن Ùروغ مبارك را به دو بخش تقسيم نمود.
بخشى از آن Ùروغ كه نور رسالت Ùˆ نبوت بود در وجود جناب عبدالله قرار گرÙت Ùˆ بخش ديگر كه نور امامت آسمانى بود در وجود ارجمند ابوطالب، Ùˆ اين دو Ùروغ تابناك از هم جدا بود تا بار ديگر در وجود نورانى صديقه طاهره، Ùاطمه زهرا عليها السلام به هم پيوست Ùˆ وجود ارجمند Ùاطمه عليها السلام قرارگاه Ùˆ ديدارگاه آن دو نور شد Ùˆ آن Øضرت به ديدارگاه دو نور رسالت Ùˆ امامت Ùˆ نقطه پيوند Ùˆ گردآمدن دو درياى بيكران Ùضيلت Ùˆ جلوه گاه دو مقام والاى نبوت Ùˆ ولايت آسمانى عنوان ياÙت. به همين جهت هم Øديث شري٠كساء به نام بلند Ùˆ پرشكوه او آغاز مى شود Ùˆ نام ارجمند او پيش از آمدن نام هر يك از آن انوار الهى به صورت جداگانه آورده مى شود تا آن دو نور رسالت Ùˆ امامت Ù…Øور باشند Ùˆ دو نور وجود امام Øسن Ùˆ Øسين عليهما السلام بر گرد آن بگردند.
راز اجازه خواستن Ùرشته ÙˆØÙ‰ از پيامبر صلى الله عليه وآله بدون واسطه، پس از اجازه گرÙتن از خدا براى Øضور تØت كساء به همراه Ù…Øمد Ùˆ آل Ù…Øمد عليهم السلام نيز Ú†Ù‡ بسا اين باشد كه Øقيقت پرشكوه Ùˆ شراÙتى كه در زير آن كساء Ùˆ درون آن بود مقام پرÙراز Ùˆ جايگاه بلندى بود كه جز Ù…Øمد Ùˆ آل Ù…Øمد عليهم السلام به آن نائل نيامد، Ùˆ آنچه در وجود Ùرشته ÙˆØÙ‰ با آن عظمت Ùˆ مقام والايش مى گذشت، نائل آمدن به آن مرتبه رÙيع بود Ùˆ به همين جهت هم براى كسب يقين به رسيدن به آن مقام Ùˆ جايگاه ها پس از اجازه گرÙتن از خدا براى Øضور تØت كساء به همراه Ù…Øمد Ùˆ آل Ù…Øمد عليهم السلام بار ديگر از پيامبر صلى الله عليه وآله اجازه گرÙت.
Ùˆ نيز Ù…Øتمل است كه اذن Ùˆ اجازه خدا به صورت طولى، در گرو اجازه خواستن از پيامبرش بود Ùˆ به همين جهت بر Ùرشته ÙˆØÙ‰ لازم شد تا پس از كسب اجازه از خداوند، از پيامبر صلى الله عليه وآله او نيز اجازه بخواهد، چرا كه اذن خدا در گرو اذن پيامبر صلى الله عليه وآله او Ùˆ مشروط بر آن بود. (4)
-----------------------------------------------------------------------------------
1) Øقيقت اين است كه خدا مى خواهد هر گونه پليدى (Ùˆ ناپاكى) را از شما خاندان ببرد Ùˆ شما را پاكيزه كند. (اØزاب، 33)
2) دَخَلَ عَلَيَّ اَبي رَسÙول٠اللَّه٠ÙÙŠ بَعْض٠الْأَيَّامÙØŒ Ùَقالَ السَّلام٠عَلَيْك٠يا ÙاطÙÙ…ÙŽØ©ÙØŒ ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠عَلَيْكَ السَّلام٠قالَ اÙنّي اَجÙد٠ÙÙŠ بَدَني ضÙعْÙاً، ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠لَه٠اÙعيذÙÙƒÙŽ باللَّه٠يا اَبَتاه٠مÙÙ†ÙŽ الضّÙعْÙÙØŒ Ùَقَالَ يا ÙاطÙمَة٠ایتينى بالْكÙسآء٠الْيَمانى Ùَغَطّينى بهÙØŒ ÙَاَتَيْتÙه٠بالْكÙسآء٠الْيَمانى ÙَغَطَّيْتÙه٠بهÙØŒ وَصÙرْت٠اَنْظÙر٠اÙلَيْهÙØŒ وَاÙذا وَجْهÙه٠يَتَلَأْلَؤ٠كَاَنَّه٠الْبَدْر٠ÙÙ‰ لَيْلَة٠تَمامÙه٠وَكَمالÙÙ‡ÙØŒ Ùَما كانَتْ اÙلاَّ ساعَةً وَاÙذا بوَلَدÙÙŠÙŽ الْØَسَن٠قَدْ اَقْبَلَ، وَقالَ السَّلام٠عَلَيْك٠يا اÙمَّاهÙØŒ ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا Ù‚Ùرَّةَ عَيْنى وَثَمَرَةَ ÙÙؤادى، Ùَقالَ يا اÙمَّاه٠اÙنّى اَشَمّ٠عÙنْدَك٠رآئÙØَةً طَيّÙبَةً، كَاَنَّها رآئÙØَة٠جَدّى رَسÙول٠اللَّهÙØŒ ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠نَعَمْ اÙنَّ جَدَّكَ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَاَقْبَلَ الْØَسَن٠نَØْوَ الْكÙسآءÙØŒ وَقالَ السَّلام٠عَلَيْكَ يا جَدَّاه٠يا رَسÙولَ اللَّهÙØŒ اَتَاْذَن٠لى اَنْ اَدْخÙÙ„ÙŽ مَعَكَ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا وَلَدى وَيا صاØÙبَ Øَوْضى، قَدْ اَذÙنْت٠لَكَ، Ùَدَخَلَ مَعَه٠تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَما كانَتْ اÙلاَّ ساعَةً وَاÙذا بوَلَدÙÙŠÙŽ الْØÙسَيْن٠قَدْ اَقْبَلَ، وَقالَ السَّلام٠عَلَيْك٠يا اÙمَّاهÙØŒ ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا وَلَدى وَيا Ù‚Ùرَّةَ عَيْنى وَثَمَرَةَ ÙÙؤادى، Ùَقالَ لى يا اÙمَّاه٠اÙنّى اَشَمّ٠عÙنْدَك٠رآئÙØَةً طَيّÙبَةً، كَاَنَّها رآئÙØَة٠جَدّى رَسÙول٠اللَّهÙصلى الله عليه وآله ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠نَعَمْ اÙنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَدَنَى الْØÙسَيْن٠نَØْوَ الْكÙسآءÙØŒ وَقالَ السَّلام٠عَلَيْكَ يا جَدَّاهÙØŒ اَلسَّلام٠عَلَيْكَ يا مَن٠اخْتارَه٠اللَّهÙØŒ اَتَاْذَن٠لى اَنْ اَكÙونَ مَعَكÙما تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا وَلَدى وَيا شاÙÙعَ اÙمَّتى، قَدْ اَذÙنْت٠لَكَ Ùَدَخَلَ مَعَهÙما تَØْتَ الْكÙسآء٠Ùَاَقْبَلَ عÙنْدَ ذلÙÙƒÙŽ اَبÙوالْØَسَن٠عَلÙيّ٠بْن٠اَبي طالÙبÙØŒ وَقالَ السَّلام٠عَلَيْك٠يا بنْتَ رَسÙول٠اللَّهÙØŒ ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا اَبَا الْØَسَن٠وَ يا اَميرَ الْمÙؤْمÙنينَ Ùَقالَ يا ÙاطÙمَة٠اÙنّى اَشَمّ٠عÙنْدَك٠رائÙØَةً طَيّÙبَةً كَاَنَّها رآئÙØَة٠اَخى وَابْن٠عَمّى رَسÙول٠اللَّهÙØŒ ÙÙŽÙ‚Ùلْت٠نَعَمْ ها Ù‡ÙÙˆÙŽ مَعَ وَلَدَيْكَ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَاَقْبَلَ عَلÙيٌّ Ù†ÙŽØْوَ الْكÙسآءÙØŒ وَقالَ السَّلام٠عَلَيْكَ يا رَسÙولَ اللَّهÙØŒ اَتَاْذَن٠لى اَنْ اَكÙونَ مَعَكÙمْ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ قالَ لَه٠وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا اَخى يا وَصÙيّى وَخَليÙَتى وَصاØÙبَ Ù„Ùوآئى، قَدْ اَذÙنْت٠لَكَ Ùَدَخَلَ عَلÙيٌّ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ø«Ùمَّ اَتَيْت٠نَØْوَ الْكÙسآءÙØŒ ÙˆÙŽÙ‚Ùلْت٠اَلسَّلام٠عَلَيْكَ يا اَبَتاه٠يا رَسÙولَ اللَّهÙØŒ اَتَاْذَن٠لي اَن اَكÙونَ مَعَكÙمْ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ قالَ وَعَلَيْك٠السَّلام٠يا بÙنْتى وَيا بَضْعَتى قَدْ اَذÙنْت٠لَكÙØŒ Ùَدَخَلْت٠تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَميعاً تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ اَخَذَ اَبى رَسÙول٠اللَّه٠بطَرَÙَي٠الْكÙسآءÙØŒ وَاَوْمَئَ بيَدÙه٠الْيÙمْني اÙÙ„ÙŽÙŠ السَّمآءÙØŒ وَقالَ اَللَّهÙمَّ اÙÙ†ÙŽ هؤÙلاء٠اَهْل٠بَيْتي وَخآصَّتى ÙˆÙŽØآمَّتى، Ù„ÙŽØْمÙÙ‡Ùمْ Ù„ÙŽØْمى، وَدَمÙÙ‡Ùمْ دَمى، ÙŠÙؤْلÙÙ…Ùنى ما ÙŠÙؤْلÙÙ…ÙÙ‡Ùمْ، ÙˆÙŽÙŠÙŽØْزÙÙ†Ùنى ما ÙŠÙŽØْزÙÙ†ÙÙ‡Ùمْ، اَنَا Øَرْبٌ Ù„Ùمَنْ ØارَبَهÙمْ، وَسÙلْمٌ Ù„Ùمَنْ سالَمَهÙمْ وَعَدÙوٌّ Ù„Ùمَنْ عاداهÙمْ، ÙˆÙŽÙ…ÙØÙبٌّ Ù„Ùمَنْ اَØَبَّهÙمْ، اÙنَّهÙمْ Ù…Ùنّى وَاَ نَا Ù…ÙنْهÙمْ، Ùَاجْعَلْ صَلَواتÙÙƒÙŽ وَبَرَكاتÙÙƒÙŽ وَرَØْمَتَكَ، وَغÙÙْرانَكَ وَرÙضْوانَكَ عَلَيَّ وَعَلَيْهÙمْ، وَاَذْهÙبْ عَنْهÙم٠الرّÙجْسَ، وَطَهّÙرْهÙمْ تَطْهيراً، Ùَقالَ اللَّه٠عَزَّوَجَلَّ يا مَلائÙكَتي وَيا سÙكَّانَ سَمواتى، اÙنّى ما خَلَقْت٠سَمآءً مَبْنÙيَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْØÙيَّةً، وَلا قَمَراً Ù…Ùنيراً، وَلا شَمْساً Ù…ÙضÙيئَةً، وَلا Ùَلَكاً يَدÙورÙØŒ وَلا بَØْراً يَجْرى، وَلا ÙÙلْكاً يَسْرى، اÙلاَّ ÙÙ‰ Ù…ÙŽØَبَّة٠هؤÙلاء٠الْخَمْسَة٠الَّذينَ Ù‡Ùمْ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَقالَ الْأَمين٠جÙبْرآئيل٠يا رَبّ٠وَمَنْ تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَقالَ عَزَّوَجَلَّ Ù‡Ùمْ اَهْل٠بَيْت٠النّÙبÙوَّةÙØŒ وَمَعْدÙن٠الرّÙسالَةÙØŒ Ù‡Ùمْ ÙاطÙمَة٠وَاَبÙوها وَبَعْلÙها وَبَنÙوها، Ùَقالَ جÙبْرآئيل٠يا رَبّÙØŒ اَتَاْذَن٠لى اَنْ اَهْبطَ اÙÙ„ÙŽÙ‰ الْأَرْض٠لÙØ£ÙŽÙƒÙونَ مَعَهÙمْ سادÙساً، Ùَقالَ اللَّه٠نَعَمْ قَدْ اَذÙنْت٠لَكَ، Ùَهَبَطَ الْأَمين٠جÙبْرآئيلÙØŒ وَقالَ السَّلام٠عَلَيْكَ يا رَسÙولَ اللَّهÙØŒ الْعَلÙي٠الْأَعْلي ÙŠÙقْرÙئÙÙƒÙŽ السَّلامَ، ÙˆÙŽÙŠÙŽØ®ÙصّÙÙƒÙŽ بالتَّØÙيَّة٠وَالْإÙكْرامÙØŒ ÙˆÙŽÙŠÙŽÙ‚Ùول٠لَكَ وَعÙزَّتي وَجَلالي اÙنّي ما خَلَقْت٠سَمآءً مَبْنÙيَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْØÙيَّةً، وَلا قَمَراً Ù…Ùنيراً، وَلا شَمْساً Ù…Ùضيئَةً وَلا Ùَلَكاً يَدÙورÙØŒ وَلا بَØْراً يَجْرى، وَلا ÙÙلْكاً يَسْرى، اÙلاَّ Ù„ÙأَجْلÙÙƒÙمْ ÙˆÙŽÙ…ÙŽØَبَّتÙÙƒÙمْ، وَقَدْ اَذÙÙ†ÙŽ لى اَنْ اَدْخÙÙ„ÙŽ مَعَكÙمْ، Ùَهَلْ تَاْذَن٠لى يا رَسÙولَ اللَّهÙØŒ Ùَقالَ رَسÙول٠اللَّه٠وَعَلَيْكَ السَّلام٠يا اَمينَ ÙˆÙŽØْي٠اللَّهÙØŒ اÙنَّه٠نَعَمْ قَدْ اَذÙنْت٠لَكَ، Ùَدَخَلَ جÙبْرآئيل٠مَعَنا تَØْتَ الْكÙسآءÙØŒ Ùَقالَ Ù„Ùأَبى اÙنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْØÙ‰ اÙلَيْكÙمْ ÙŠÙŽÙ‚ÙولÙ: اÙنَّما ÙŠÙريد٠اللَّه٠لÙÙŠÙذْهÙبَ عَنْكÙم٠الرّÙجْسَ اَهْلَ الْبَيْتÙØŒ ÙˆÙŽÙŠÙطَهّÙرَكÙمْ تَطْهيراً، Ùَقالَ عَلÙيٌّ Ù„Ùأَبي يا رَسÙولَ اللَّهÙØŒ اَخْبÙرْني ما Ù„ÙجÙÙ„ÙوسÙنا هذا تَØْتَ الْكÙسآء٠مÙÙ†ÙŽ الْÙَضْل٠عÙنْدَ اللَّهÙØŸ Ùَقالَ النَّبيّ٠وَالَّذي بَعَثَني بالْØَقّ٠نَبيّاً، وَاصْطَÙاني بالرّÙسالَة٠نَجÙيّاً، ما Ø°ÙÙƒÙرَ خَبَرÙنا هذا ÙÙŠ Ù…ÙŽØÙ’ÙÙÙ„Ù Ù…Ùنْ Ù…ÙŽØاÙÙل٠اَهْل٠الْأَرْضÙØŒ ÙˆÙŽÙيه٠جَمْعٌ Ù…Ùنْ شَيعَتÙنا ÙˆÙŽÙ…ÙØÙبّينا، اÙلاَّ وَنَزَلَتْ عَلَيْهÙم٠الرَّØْمَة٠وَØÙŽÙَّتْ بهÙم٠الْمَلائÙÙƒÙŽØ©ÙØŒ وَاسْتَغْÙَرَتْ Ù„ÙŽÙ‡Ùمْ اÙلى اَنْ يَتَÙَرَّقÙوا، Ùَقالَ عَلÙيٌّ اÙذاً وَاللَّه٠ÙÙزْنا ÙˆÙŽÙازَ شيعَتÙنا وَرَبّ٠الْكَعْبَةÙØŒ Ùَقالَ النَّبيّ٠ثانÙياً يا عَلÙيّ٠وَالَّذي بَعَثَني بالْØَقّ٠نَبيّاً، وَاصْطَÙاني بالرّÙسالَة٠نَجÙيّاً، ما Ø°ÙÙƒÙرَ خَبَرÙنا هذا ÙÙ‰ Ù…ÙŽØÙ’ÙÙÙ„Ù Ù…Ùنْ Ù…ÙŽØاÙÙل٠اَهْل٠الْأَرْضÙØŒ ÙˆÙŽÙيه٠جَمْعٌ Ù…Ùنْ شيعَتÙنا ÙˆÙŽÙ…ÙØÙبّينا، ÙˆÙŽÙيهÙمْ مَهْمÙومٌ اÙلاَّ ÙˆÙŽÙَرَّجَ اللَّه٠هَمَّهÙØŒ وَلا مَغْمÙومٌ اÙلاَّ ÙˆÙŽÙƒÙŽØ´ÙŽÙÙŽ اللَّه٠غَمَّهÙØŒ وَلا طالÙب٠Øاجَة٠اÙلاَّ وَقَضَى اللّه٠ØاجَتَهÙØŒ Ùَقالَ عَلÙيٌّ اÙذاً وَاللَّه٠ÙÙزْنا وَسÙعÙدْنا، وَكَذلÙÙƒÙŽ شيعَتÙنا ÙازÙوا وَسÙعÙدÙوا ÙÙÙ‰ الدّÙنْيا وَالْأخÙرَةÙØŒ وَرَبّ٠الْكَعْبَةÙ.
3) منظور Øضرت آيت الله العظمى روØانى (دام ظله) است.
4) Ùضائل Ùˆ مصائب Øضرت زهرا عليها السلام، تألی٠Øضرت آيت الله العظمى روØانى (دام ظله)ØŒ ص 40 - 42