پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی روحانی«قدس سره»
دلایل قیام امام حسین (ع)

•كشته شدن امام حسين(ع) براى حفظ اسلام

س1: آيا اين حرف صحيح است كه وقتى مى گوييم; امام حسين(عليه السلام)براى حفظ اسلام كشته شده، به دين خدا اهانت كرده ايم و يا در حقيقت پذيرفته ايم نابودى و بقاء اسلام منوط به بود و نبود يك انسان است؟ 
پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ دنيا دار تكليف و اختيار است، يعنى امام براى حفظ اسلام كشته شد. چون بر حسب موازين دنيوى وضع اسلام به جايى رسيده بود كه به جز اسم، چيزى از آن باقى نمانده بود و وسيله اى جز قيام و كشته شدن امام(ع) براى رساندن حقايق به مردم نبود، امام دست به اين كار زدند و پس از كشته شدن ايشان، قيام ها شروع شد و مردم به اسلام هدايت شدند.

•علم امام به زمان شهادتش
 
س2: قيام سيدالشهداء با توجه به علم ايشان به شهادت، چگونه موضوع براى القاء نفس بر تهلكه منهيه نمى باشد؟ و همچنين عزم رفتن حضرت على(عليه السلام) به مسجد با علم به شهادت چگونه بايد(1 ) عنوان شود؟
پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ قيام حضرت سيدالشهداء(صلوات الله عليه) با علم به شهادت، امرى لازم بود چون در حالى كه دين در حال فروپاشى بود سبب بقاى دين شد. به عبارت ديگر حسين بن على(عليه السلام) خود را فداى دين كرد. كارى كه نظير آن را انبياء و ائمه(عليهم السلام) ـ البته با مرتبه نازله ـ موظف به انجام اش بودند. اگر اين شرايط براى خود حضرت امير(عليه السلام) هم بود، چنين مى كرد. و امّا به مسجد رفتن حضرت امير(صلوات الله عليه)، بدين جهت بود كه او موظف بود در عمل، به طريق عادى و نه از راه علم غيب عمل كند. كه بيان آن شرح ديگر دارد.
 
•پند و اندرز امام حسين(ع) به دشمنان
 
س3: با وجود آنكه فرعون قصد جان موسى(عليه السلام) را نموده بود خداوند متعال به او دستور داد تا فرعون را بيم دهد و فرمود: «اذْهبا إلى فرْعَوْنَ إنَّه طَغى فَقُولاَ لَهُ قَوْلا لَّيِّنا»(2 )، همچنين با وجودى كه بزرگان قريش مى خواستند رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) را به قتل برسانند خداوند متعال پيامبر گرامى اش(صلى الله عليه وآله وسلم) را امر مى نمايد كه «ادْفَعْ بالَّتِى هِى أَحْسَن»(3 )، پس چه دليلى دارد كه امام حسين(عليه السلام) به دليل اينكه يزيد و اتباعش قصد جان وى را كرده بودند روش پيامبران الهى(عليهم السلام) را پيشه خود ننمود؟ يعنى مانند حضرت موسى با قول ليّن و سخن نرم عمل نكرد؟ و آيا جهاد نوعى خشونت شمرده مى شود؟
پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ اگر شخصى تاريخ واقعه كربلا را مطالعه كرده باشد خواهد ديد كه امام حسين(عليه السلام) و ياران گرامى شان نهايت سعى خود را در پند و اندرز دشمنان و بازداشتن آنها از جنگ، به عمل آوردند ولى متأسفانه اين كوشش ها بى نتيجه ماند. با تمام اينها حضرت(عليه السلام) به ياران خود اجازه آغاز نمودن پيكار را ندادند بلكه منتظر ماندند تا دشمنان جنگ را شروع نمايند، بنابراين جهاد آن حضرت همانند جهاد جدّ گرامى اش رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)با مشركان، يهوديان و ديگران جهاد دفاعى محسوب مى شود.
 
•امام حسين(ع) خواستار ماندگارى دين اسلام
 
س4: آيا همانگونه كه برخى افراد اظهار مى كنند حضرت امام حسين(عليه السلام)خواستار حكومت و قدرت بودند؟
پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ امام حسين(عليه السلام) جز ماندگارى دين اسلام كه در حال فروپاشى بود خواستار چيز ديگرى نبودند، بنابر اين چگونه مى توان تصور نمود كه حضرت(عليه السلام) با وجود اينكه به شهادت خود آگاه بودند، خواستار حكومت و قدرت باشند؟ ايشان به هنگام خروج از مكه در همين زمينه فرمودند: «زمانى را مى بينم كه اندامهاى من در ميانه راه كربلا و نواويس توسط گرگ ها پاره پاره خواهد شد»(4 ); امام(عليه السلام) به برادر گرامى اش محمد بن حنفيه در وصيت خود مى فرمايد: «هر كس به من بپيوندند شهيد مى شود و آنكه مرا رها كند پيروزى را نخواهد ديد.»(5 )
 
•صلح امام حسن(ع) به دليل امكان پذير نبودن جنگ و جهاد
 
س5: در عصمت امامان اهل بيت(عليه السلام) و از آن جمله امام حسن مجتبى(عليه السلام) هيچ شكى نيست، همچنين در اينكه صلح و آتش بس و پيمان نامه ايشان با معاويه (لعنة الله عليه) به مصلحت امت اسلامى بوده و باعث آشكار شدن ماهيت او براى همگان شده است نيز ترديدى نيست; ولى اين نكته برايم قابل درك نيست كه: از آنجا كه اگر يكى از طرفهاى پيمان نامه شرايط آن را نقض نمايد، طرف ديگر حق باطل كردن معاهده را دارد و معاويه نيز از همان ابتدا شرايط پيمان نامه را زير پا گذاشت پس به چه دليلى حضرت امام حسن(عليه السلام) با او نجنگيد و يا اقدامى عليه او انجام نداد؟
واكنش حضرت(عليه السلام) در مقابل اين پيمان شكنى چه بوده است؟ موضع گيرى حضرت امام حسين(عليه السلام) در آن زمان چه بوده است، چه بعضى از اشخاص اين مطلب را ترويج مى نمايند كه حضرت امام حسين(عليه السلام) در اين مورد مخالف برادر گرامى شان امام حسن(عليه السلام) بودند؟ آيا امام حسين(عليه السلام) ميان امضا كنندگان اين پيمان نامه بودند؟ چرا امام حسين(عليه السلام) نيز تا ده سال پس از شهادت حضرت امام حسن(عليه السلام) يعنى تا زمان مرگ معاويه در حالى كه شرايط عهدنامه از سوى معاويه نقض مى شد همچنان به پيمان نامه پاى بند بودند و به جنگ عليه او اقدام نكردند؟
پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ صلح امام حسن(عليه السلام) به دليل امكان پذير نبودن جنگ و جهاد، همراهى نكردن مردم و مايل نبودن آنان به پيكار بوده است كه اين مطلب را سندهاى تاريخى تأييد مى نمايد. امام حسين(عليه السلام)نيز با برادر گرامى شان موافق و همراه بودند و به همان دلايل ياد شده ـ و نه پيمان نامه ـ در ده سال پس از شهادت برادر گرامى اش امام حسن(عليه السلام) اقدامى ننمودند، ولى بعد از به خلافت رسيدن يزيد و از بين رفتن اين دلايل بازدارنده و فراهم آمدن شرايط قيام فوراً اقدام به قيام نمودند.
 
•عدم شمول آيه «وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة»...
 
س6: خداوند متعال مى فرمايد: «وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة»(6 )، هر كس كه اين آيه شريفه و سيره حضرت امام حسين(عليه السلام) را قرائت كند به نظرش خواهد رسيد كه اقدام و روش حضرت امام حسين(عليه السلام) از نمونه هاى به هلاكت افكندن خود مى باشد زيرا ايشان به اختيار خود به سوى كشته شدن شتافت، پاسخ شما به اين موضوع چيست؟
پاسخ: باسمه جلت اسمائه؛ مسأله حرمت هلاك كردن جان خود اگر به طور حتم جزء احكام ضرورى شريعت نباشد احتمال آن زياد است، و منظور از به هلاكت افكندن، از بين بردن جان در غير مواردى است كه خداوند متعال به آنها امر فرموده است مانند جهاد، بنابر اين آيه مذكور امام حسين(عليه السلام) را شامل نمى شود زيرا عمل ايشان جهاد در راه دين خدا و دفاع در برابر شكسته شدن حرمت خويش بوده است.
-------------------------------------------------------------------------------
1. افعال معصومين(عليهم السلام) همانند قرآن محكم و متشابه دارد. بعضى امور كه براى ما قابل حل نيست، از قبيل اقدام به رفتن مسجد با علم به شهادت، ممكن است از متشابهات باشد و در صورت پى نبردن از راه محكمات، بايد علم آن را به خودشان واگذار كرد.(مترجم)
2. «به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته است، پس با او به نرمى سخن بگوييد»; طه/ 43 و 44.
3. «بدى را به شيوه اى نيكو دفع كن، ما به آنچه وصف مى كنند داناتريم»; مؤمنون/ 96; فصلت/ 34.
4. قال(عليه السلام): «كأنّى بأوصالى تقطعها عُسلان الفلوات بين النواويس و كربلاء» لهوف: 38. كشف الغمّه: 73: 1. بحار الانوار: 366:44 و 367. عوالم العالم: 216 :17 و 217. الحدائق الورديه: 117:1.
5. «مَن لحِقَ بى استشهدَ و مَن تخلّفَ عنّى لم يدرك الفتح» كامل الزيارات: 157. دلائل الامامة: 77. مناقب آل أبى طالب: 76:4. اللهوف: 4 و 41. بحارالانوار: 81 :42 و 44; 330 و 85:45.
6. «و خود را با دست خود به تهلكه نيفكنيد»; بقره/195.