پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی روحانی«قدس سره»
متن سخنرانى حضرت آيت الله العظمى آقاى روحانى در شروع درس حوزه علميه قم در سوم بهمن ماه 1356 خورشيدى

(روز يكشنبه دوازدهم صفر 1398/سوم بهمن ماه 1356 خورشيدى)

بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم لك الحمد الشاكرين لك علي مصابهم الحمدلله على عظيم رزيتي و صلى الله على سيدنا محمد و علي الاصفياء من عترته و اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.
(وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)(1 )
فجايعى كه در اين روزها در شهر مذهبى قم واقع شد، فجايعى است كه روى تاريخ بشريت را سياه كرده است. فجايعى است كه در طى قرون و اعصار متماديه، نظيرش كمتر ديده شده است.
فاجعه اى است كه در اين عصر بخصوص، شايد در هيچ جايى از جهان نظيرش ديده نشده است. مأمورين مسلح دولتى به عده اى كه تظاهرات آرامى داشتند و تقاضايشان اين بوده است كه احكام و قوانين اسلام بايد اجرا بشود، به روحانيت و به مقام مرجعيت شيعه جسارت شده است و بايد رفع اهانت از آن بشود، و قوانين مملكتى بخصوص ماده 1 و 2 و 26 و 39 از متمم قانون اساسى بايد اجرا بشود، به آن نحو وحشيانه حمله كردند. به متظاهرين به نحوى حمله شده است كه بعد از ساعتى ده ها مقتول و عده زيادى مجروح در خيابان ها بودند و بعد از آن حمله مامورين در شهر به يك مانور وحشيانه اى كاَنَّه فتحى كرده اند، پرداختند.
در اين فاجعه به مردم و حتى به خانه هاى مردم هم حمله شد و بعد از آن مجروحين را در بيمارستان ها و در منازل تحت نظر گرفتند.
مقتولين را به ما عددش را نمى گويند چقدر است. برده اند تهران و عدد مقتولين گفته نشده است. اسامى آنها گفته نشده است. الان مقتولين ما در كجا هستند هنوز ما نمى دانيم. مسلماً دفن نشده اند. آنها هنوز دفن نشده هستند و معلوم نيست كه چه بر سر آنها آمده است.
با اين فجايع وحشيانه اى كه انجام داده اند از غرائب امر اين است هنوز هم مى گويند انقلاب سفيد!! اين چه سفيدى است كه با اين همه خون ابريا رنگين نمى شود.
بدتر از آن و فجيع تر از آن نسبت ارتجاع دادن است. بعد از اين جريان در روزنامه ها ـ در نطق ها در راديوها، مرتب عنوان مرتجع و ارتجاع مطرح مى شود. نمى دانيم مرتجع ما هستيم كه فقط تقاضايمان اجراى قانون اسلام - اجراى قوانين مملكت ـ مراعات اصول حقوق بين المللى است؟ مرتجع مائيم كه اين را مى گویيم يا آنهايى كه احياى سنن ماقبل اسلام را مى كنند يا احياى سنن آتش پرستى مى كنند و يا سنن كسانى را كه غير از زور و قلدورى و بدبختى بر ملتشان چيزى نداشتند احيا مى كنند ... جشن هاى 2500 ساله مى گیرند و ماده تاريخ اسلام را عوض مى كنند، آنها مرتجع نيستند و ما مرتجعيم!! به هر حال اين مصيبت عظمى را اولاً به پيشگاه اقدس ولى عصر ارواح العالمين له الفداكه حتماً قلب مقدسش از اين جريان مجروح است، تسليت عرض مى كنيم (گريه شديد حضار) و ثانياً به بازماندگان اين مقتولين، پدران و مادران ستم ديده، فرزندان يتيم و بعد هم به خودمان (من و شما و بقيه مسلمان ها) اين مصيبت بزرگ را تسليت مى گويم.
قاعده اش نبود كه ما درس بيایيم و درس هم نيامديم. به عنوان درس نيست. امروز فقط دو جهت سبب شد كه ما اينجا آمديم. يكى اينكه پريشب يكى از مراجع بزرگ تلفن كردند به اينكه در اين جريان چون متحداً و متفقاً آقايان هم بوده اند، هم مراجع، هم علماء، هم طلاب و هم مردم، بنابراين ما بنا داريم فردا درس را شروع كنيم، يعنى ديروز. و شما هم براى حفظ وحدت كلمه و اينكه دولت استفاده نكند از اختلاف كلمه، شما هم برويد درس ـ من هم به نظرم بدحرفى نيامد ـ چون حالا كه وقت مبارزه است صلاح نيست به اينكه آقايان طلاب ولو گله اى هم از بعضى داشته باشند. جاى اين نيست كه به آن حرف ها رسيدگى بشود حالا بايد متحداً و متقفاً در مقابل دشمن استقامت كرد. اين يك جهت بود، جهت ديگر اينكه اين ايام سؤالات مكرر مى شود، خيلى زياد، دو سه سؤالى از ما مى كنند. يكى اينكه نتيجه اين انقلاب و خونريزى چه شد؟ سؤال دوم اينكه شما چه خيال داريد، بعد از اين برنامه تان چيست؟ سؤال سوم اينكه محصلين و طلاب چه برنامه اى دارند و چه كار بايد بكنند؟
براى جواب اين ها امروز چند كلمه اى صحبت مى كنيم.
جواب سؤال اول را در آيه شريفه، خداوند تبارك و تعالى داده است در قضيه حضرت موسى و فرعون. فرعون ظلم و ستم زياد بر ملت مى كرد و بخصوص بر بنى اسرائيل. موسى هم به آنها مى فرمود به اينكه شما هم قيام كنيد، مبارزه كنيد، داخل ارض مقدس بشويد - چون اجازه نمى دادند به دخول در ارض مقدس را ـ جواب آنها اين بود به اينكه آن طرف كه زور و قلدرى و اسلحه و همه اين ها را دارد و ما هم هيچ گونه وسيله اى نداريم جز يك عده اى افراد بى سلاح، بى پناه - ما با اين ها نمى توانيم مبارزه كنيم به علاوه، ايكال مى كنيم امر را به خداوند تبارك و تعالى (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَا هُنَا قَاعِدُونَ)(2 ). شما با خدايت برو جنگ بكن، چون اگر خدا مى خواست خودش قدرت اين را دارد كه زورگوها را از بين ببرد ما چرا قيام كنيم!
بنابراين شما برويد جنگ خودتان را بكنيد اگر فاتح شديد ما هم هستيم. اگر مغلوب شديد، شما مغلوب مى شويد ما چرا برويم؟ در اين آيه شريفه دارد (ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِن كُنْتُم مُؤْمِنِينَ)(3 ) اين جور مى فرمايد خداوند به اينكه اگر ملت خواسته اى كه دارد با اراده و عزم راسخ قيام كند و از راهش وارد شود، از راه مبارزه، راه صحيح مبارزه، پيروز مى شود.
و اكنون مسلماً پيروزى بر شماست، بر شمايى كه مبارزه مى كنيد، توكل بر خدا هم بكنيد. معناى توكل اين نيست كه در خانه بنشينيم و بگویيم خداوند تبارك و تعالى خودش كارها را انجام بدهد. امام زمان است بايد بيايد، ما آقا داريم، صاحب داريم، خودش بيايد اصلاح كند! نه اين طور نيست. شما مبارزه بكنيد و مسلماً غالب خواهيد شد و در عين حال متوكلا على الله باشد - قصدتان خدا باشد - براى خدا قيام كنيد اگر ايمان به خدا داريد مسلماً پيروزى از آن شماست. يقيناً اين جور در آيه شريفه فرموده است، آيات قرآن هم البتّه مربوط به زمان خاصى نيست. اين مربوط به جميع ازمنه است و در اين زمان هم آن باب و راهى كه ما بايد از آن داخل شويم راهى است كه خود پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ارائه فرموده است (صلوات حضار).
شايد متواتراً اين روايت از پيغمبر اكرم روايت شده است كه بعد از اينكه فضائل جهاد را فرموده، فوائد جهاد را بيان داشت، فرمود :
«افضل الجهاد كلمه عدل عند امام جائر او سلطان جائر او امير جائر».
يعنى : يك كلمه حق در برابر جبابره و سلاطين جور زدن، اين بزرگ ترين جهاد است يعنى از اين راه بايد داخل بشويد، امرى است كه پيغمبر فرموده است به اينكه در مقام جهاد بايد اين جور وارد بشويد، افضل الجهاد اين عبارت است : كلمة عدل عند امام جائر او سلطان جائر.
اين يك روايت - در روايت ديگرى كه متواتراً مستفيضاً بيان شده، فرموده است به اينكه «اذا ظهرت البدع فعلى العالم ان يظهر علمه والا فعليه لعنه الله». اگر قانونى برخلاف قوانين اسلام جعل شد، هر عالمى بايد اظهار علم بكند، صحبت اينكه مؤثر است يا مؤثر نيست. گوش مى دهند يا گوش نمى دهند، اين در كار نيست. وظيفه علماست به اينكه در وقت ظهورِ بدع قيام كنند و بگويند حرفشان را و اگر حرف نزدند عليهم لعائن الله. در آن روايت ديگر است به اينكه اين قبيل علما (يعنى علمايى كه نگفته اند علمايى كه اظهار نكرده اند)، محشور مى شوند در روز قيامت به نحوى كه تمام جنبنده هاى محشر از بوى تعفن آنها ناراحت مى شوند، بنابراين راهى كه پيغمبر نشان داده است همين است كه: ملت با هم مجتعماً حرفشان را بزنند و از مبارزه با اينكه آن طرف زور دارد و قلدر است و سلاح دارد و مى زند و مى كشد و مى بندد از آن هم وحشتى نكنند.
در اين ايام انصافاً حوزه علميه و به تبع آن هم مردم شهر مذهبى قم به اين دو روايت خيال مى كنم خوب عمل كرده اند.
در اين امر كه اولاً علماء جمع شدند و اجتماع كردند و بعد هم مردم اجتماع كردند، ما دو هدف داشتيم :
اول اينكه به روحانيت جسارت شده است به آن بايد تعظيم بشود و رفع اهانت.
دوم اينكه قوانين اسلام بايد اجرا بشود.
پس دو مقصد بود، اما در مقصد اول خيال مى كنم خيلى زود غلبه با ما شد. اثر خيلى زود ظاهر شد. چون نه تنها در شهر قم اين قيام بود و همراهى بود، اغلب شهرهاى ايران بر حسب تلفن يا تلگراف كه مى شود، علما، روحانيون، بازارى ها و مردم مسلمان در مقام دفاع از روحانيت و پشتيبانى از حوزه علميه و مقام مرجعيت بوده اند، ظاهراً اغلب شهرهاى ايران همين بوده و به شهرهاى ممالك ديگر هم سرايت كرده است.
بنابراين اهانتى كه شده بود به نحو اكمل جبران شده است و تعظيم از روحانيت شد، اين يكى. هدف دوم ما اين بود به اينكه قوانين اسلام در معرض حمله قرار گرفته است. در آن قضيه دو، سه سال قبل، قضيه فيضيه كه واقع شد، حالت سكوتی در همه جا پيدا شده بود و آن سكوت را دستگاه ها حمل كردند بر ضعف و ناتوانى. به واسطه آن حالت سكوت كه از حوزه ديده اند شروع شد به اجراى قوانين ضددينى. گاهى مجبور كردند دانشگاه را كه دخترها بى حجاب بروند، گاهى حملات ديگر كردند، كأَنَّه در ذهنشان آمد كه اين ملت ديگر مرده است و ديگر خيال قيامى ندارد و كارها را مى شود انجام داد. اين حركت، يعنى اين خون بى گناهانى كه ريخته شد، اين خون ابريايى كه در خيابان ها به اين نحو ريخته شد، اين خون واقعاً سبب شد تلاطم و عكس العمل جمعيت را. ملت قيام كرد، قيام ملت هميشه به اين نحو است، قيام ملت، خشم ملت، نفرت ملت سد عظيمى است در مقابل ستمكاران و جباران، بلااشكال و بلا ترديد اين سد عظيم محقق شد، اين سد محكم به نحوى است كه حالا خيال نمى كنم به اينكه قوانين اسلام را از بين ببرند، شايد تا مدت زيادى اثر اين جهت باقى بماند، به شرط اينكه ما هم به همين نحو باقى بمانيم. ما هم كارهايمان را ادامه بدهيم. بلااشكال نتيجه گرفته شده است از اين قيام. پس حرف اينكه خون ها ريخته شد اثرش چه بود، غلط است. اثر زياد داشت. ما آن دو هدفى را كه داشتيم خيال مى كنم به هر دو هدف نائل شديم (وَ انكم الْغَالِبُونَ) - مسلم غلبه با ما بوده است - يعنى الان هست نه اينكه بعد خواهد شد (الا ان حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ)الان است، واقعاً غلبه با ماست.
اما اينكه ما حالا چه مى كنيم و چه مى خواهيم. ما فعلاً از موضع قدرت نه به حساب ضعف و ناتوانى، به عنوان مقتدر از دولت چند درخواست داريم و خواسته هاى ما بايد اجرا شود :
اولاً اينكه قوانين اسلام بايد موبه مو اجرا بشود و هر قانونى كه برخلاف قوانين اسلام است اين قوانين بايد از بين برود همان جورى كه در موادى از متمم قانون اساسى، ماده 1 و 2 و 26 و 39 اين جهت تصريح دارد به اينكه قوانين مملكت بايد قوانين اسلامى باشد هر قانونى هم بايد عرضه بر علما و مراجع تقليد بشود اگر آنها تشخيص دادند آن قانون، قانونى است موافق اسلام، قابل اجرا است و الا قانون قابل اجرا نيست، پس در قانون اساسى حق وِتو براى مراجع تقليد قائل شده اند يعنى مجتهدين و مراجع تقليد حق اين را دارند كه هر قانونى كه دولت جعل مى كند آن قانون را به هم بزنند، آن قانون را از بين ببرند، حتى در ذيل قانون، در ذيل ماده اوّل متمم قانون اساسى دارد كه شخص اول مملكت اگر بر طبق قوانين كه علما تعيين كرده اند و به عنوان قانون اسلام است، اگر آن اجرا نشد شخص اول خود به خود منعزل از مقام است اين ها بايد اجرا كنند، قوانين اساسى مملكتى و قوانين اسلام بايد اجرا بشود.
ثانياً اينكه تبعيدى هاى ما، زندانى هاى ما، اعم از اهل علم و غيراهل علم، آنچه مسلمان به حساب اسلام به زندان رفته اند يا تبعيدند بايد، همه آنها آزاد شوند و برگردند يعنى اين ها پيغام هم داده شده است نه اينكه ما اينجا داريم مى گویيم، الان اقدام هم شده است روى اين جهت كه اين ها بايد آزاد بشوند. 
سوم اينكه مسببين اين فاجعه (چون آنها حالا مدعي اند به اينكه همين دولتى هاى قم بوده اند، آنها اين كار را كرده اند) و آمرين اين فاجعه بايد از مقام عزل بشوند و تحت محاكمه (آن هم محاكمه علنى) درآيند. اين حرف بايد بشود. در پيغامى كه داده شده است گفته شده به اينكه اكتفاى به عزل اين ها ما نمى كنيم. اين ها بايد محاكمه بشوند و محاكمه شان هم بايد علنى باشد، اين هم خواسته ديگر ماست كه بايد دولت انجام بدهد و جداً از دولت مى خواهيم. اما وظيفه آقايان، آقايان حالا كه از اينجا تشريف مى برند به شهرهاى ديگر، يا به ده، يا هر جاى ديگر، عين وقايع و فجايعى كه در قم شده است بر مردم بيان كنند، ديگر كم و زياد هم نكنند، عين ماوقع را بيان كنند.
و بعد هم به طريق طومار، طومارهايى نوشته شود و هيچ تظاهر هم لازم نيست. فحش و ناسزا هم نمى خواهد، تعرض به هيچ مقامى هم نكنند. فقط درخواست از دولت به عنوان درخواست ملت، از دولت تقاضا كنند اين خواسته هاى ماست. همين خواسته هایی كه ما داشته ايم. اين خواسته ها را عموماً از دولت بخواهند و ملت هم امضا كنند اين طومارها را و بفرستند و انشاءالله و يقيناً اگر اتفاق كلمه و اتحاد باشد و همه هم به وظيفه عمل كنند بلااشكال منتج نتيجه خواهد شد.
با اراده ملت نمى توانند مبارزه كنند، يك چند صباحى هم با زور و قلدرى عده اى را بكشند آخر مجبورند تسليم شوند و مسلماً مؤثر خواهد شد.
از خداوند متعال عزت و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانيم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
1. سوره آل عمران، آيه 178.
2. سوره المائده، آيه 24.
3. سوره المائده، آيه 23 .