عربی
بروزرسانی: ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ آذر
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
خطبه چهارم:
«خطبه ای بعد از كشته شدن طلحه و زبير»
 
(1) موقعى كه در تاريكى گمراهى و نادانى بوديد به سبب ما هدايت شديد و به راه راست قدم نهاديد، و بر كوهان بلندى سوار شديد (سيادت و بزرگى به دست آورديد) و به واسطه ما از تيرگى شب هاى آخر ماه (منتهى درجه كفر و شرك) داخل روشنایى‏ صبح (دين اسلام) گرديديد (از بدبختى و سرگردانى نجات يافتيد، پس ما را بر شما حق بسيار بزرگى است كه بايد قدر آن را بدانيد)
 
(2) كر شود گوشى كه از فرياد رهنما پند نگرفته (تدبر در سخنان او نكند، اين نفرين بر كسانى است كه از راه حق اعراض نمودند مانند طلحه و زبير و معاويه، راهزن دين مسلمانان بوده ايشان را گمراه كردند) و گوشى كه از صداى رسا (كلمات خدا و سخنان حضرت رسول) سنگين و كر گشته چگونه مى‏ شنود صداى آهسته را؟ (در صورتی كه موعظه و پند خدا و رسول در ايشان تأثيرى نكرد، البته آواز و پند من اثرى نخواهد داشت) مطمئن باشد ولى كه از خوف و ترس خدا مضطرب و نگران است (اين دعاء براى كسانيست كه از عذاب الهى ترسيده در راه حق ثابت قدم هستند)
 
(3) همواره منتظر نتایج خيانت و نقض عهد و بی وفایى شما هستم، و به فراست شما را نشان كرده درك می كنم كه زينت فريبنده (نويد شيطان) شما را فريفته (پس شگفت نيست كه از من چشم پوشيده به ديگرى كه او را از حق و حقيقت بهره ‏اى نيست رو آورده ‏ايد)
 
(4) لباس تقوى و پيراهن ديندارى مرا از شما پنهان كرد (كه دست از من برداشته با ديگران بيعت كرديد، به سبب آنكه من هرگز لباس فسق نپوشيده برخلاف رضاى خدا در هيچ كارى اقدام نكردم) بينا كرد مرا بر حال شما صفاى باطنم (حيله و مكر و نفاق و دورویى شما را دانستم)
 
(5) برخاستم براى رهنمايى شما زمانی كه در راه هاى ضلالت همگى به دور هم گرد آمده و راه را گم كرده رهنمايى نداشتيد (در بيابان جهل و نادانى از تشنگى علم و دانایى نزديك به هلاكت بوديد) چاه مى‏ كنديد و آب به دست نمى ‏آورديد (شما را از هلاكت و بدبختى نجات دادم)
 
(6) امروز براى شما زبان بسته صاحب بيان را گويا نمودم (براى هدايت و اطمينان شما در اين خطبه رموز و اسرار را كه زبان حال من گويا بود بيان كردم، بنابراين) دور باد رأى کسی که مرا مخالفت كند (از اطاعتم بيرون رود، زيرا در راه غير حق قدم ننهاده ‏ام، و)
 
(7) از زمانی كه حق را يافته ‏ام در آن شك و ترديد نكرده ‏ام (هميشه ثابت قدم بوده هرگز باطل در من راه نيافته، از معارضه و غلبه دشمن مانند طلحه و زبير و ديگران نمى‏ ترسيدم، بلكه ترس من اين بود كه مبادا مردم به سبب پيشرفت ايشان گمراه شوند، چنانكه) حضرت موسى از خود ترس و باكى نداشت (زيرا به حقيقت و راستى خويش و مغلوب شدن دشمنان و ساحرين يقين و اطمينان داشت) ترسيد كه مبادا نادانان غلبه يافته و ارباب ضلالت و گمراهى پيشى گيرند (بر اثر آن مردم گمراه شوند، و چنانكه موسى با ساحرين روبرو شد و هر كه به او ايمان آورد از گمراهى رست و هر كه مخالفت كرد در دنيا و آخرت به عذاب خدا مبتلى گرديد)
 
(8) امروز ما و شما بر راه حق و باطل مصادف شديم (من بر راه حق و شما بر راه باطل) کسی که اعتماد به آب داشته باشد (از گفتار و كردار من پيروى نمايد، هرگز) تشنه نمى ‏شود (در وادى كفر و شرك و نفاق حيران و سرگردان نمى ‏ماند).
 
ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)
موارد مرتبط خطبه 1: خطبه ای درباره آفرينش آسمان و زمين و آدم خطبه 2: خطبه ای پس از بازگشت از صفّين خطبه 3: خطبه معروف به شِقشِقيّه خطبه 5: خطبه ای بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه و آله) در خطاب به عباس و ابوسفيان خطبه 6: خطبه ای در هنگامی كه از ایشان خواستند طلحه و زبير را دنبال نكند خطبه 7: خطبه ای در مذمت مريدان شيطان خطبه 8: خطبه ای براى برگرداندن زبير به بيعت خطبه 9: خطبه ای در وصف خود و دشمنانش در جمل خطبه 10: خطبه ای در تحريك شيطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخيم آن خطبه 11: خطبه ای در هنگامی که در نبرد جمل پرچم را به دست فرزندش محمّد حنفيه داد